اوضاع نابسامان ارقام و اعداد تا آنجا رسیده است که مراکز نظرسنجی که بایستی بازوی اجرایی و کمکی برای مدیران باشند. اعداد غیر واقع ارائه میدهند . نمونه آن پیشبینیهای حدود ۴۸ درصد مشارکت قطعی و ۸ درصد مردد در انتخابات ریاست جمهوری است که توسط مراکز معتبر در ایران اعلام میگردید . اما همانگونه که مشاهده شد اندکی فراتر از ۳۹.۲ درصد (با احتساب رأیهای باطله) در انتخابات شرکت نمودند.
در اسفند ۱۴۰۱ مقالهای نوشتم به نام : خوانا بودن؛ حلقه مفقود مشکلات اقتصادی و کارآفرینی عصر ما و آن مقاله را با این پاراگراف آغاز نمودم: نخستین سرشماری ایالات متحده آمریکا در سال ۱۷۹۰ صورت پذیرفت و از آن زمان به بعد این کار هر دهه با پشتکار و مداومت تکرار شده است . سرشماری ها جدایی از مبنا واقع شدن برای توزیع عادلانه نمایندگی در مجلس قانون گذاری، به دلایل بسیار، کاری پسندیده و خوب میباشد . اینکار به دولت یاری می رساند، تا بدانند مردم کشور در کجا به سر می برند، از کجا آمده اند ، چگونه زندگی می کنند ، چقدر تحصیلات و نیز درآمد یا ثروت دارند. اینها برای ارائه خدمت، کسب درآمد و مالیات از سوی حکومت مهماند .در آن زمان جیمز اسکات، دانشمند سیاسی، گفت سرشماری به " خوانا " شدن جامعه برای دولت میانجامد.
در آن زمان کماکان آقای دکتر فرزین به عنوان رئیس کل بانک مرکزی اصرار بر دلار 28500 تومانی داشت و همان مقطع در این مقاله اشاره نمودم تا زمانی که ترازهای مالی و آمار، خوانا و شفاف نگردد هرگونه پافشاری بر راهبردی خاص بی معنا میباشد .
اکنون پس از گذشت کمتر از ۱۵ ماه دقیقاً در همان نقطه هستیم . امروز هم به هر دو عزیز نامزد ریاست جمهوری عرض میکنم . تا زمانی که اقدام به اصلاح و شفاف سازی آمار، ترازهای مالی و ارقام گزارشی نشود و هر مدیری نسبت به ارقام مندرج در ترازهای مالی، پاسخگوی واقعی نباشد ، هیچ برنامه و هیئت اجرایی نمیتواند اصلاح امور کند و چشم انداز مردم ایران و مقام معظم رهبری را جامعه عمل بپوشاند .
آمار و ارقام آنقدر در مراکز ما لوث و ناشفاف شده است که در مورد یک فاکتور معلوم مانند تورم ، ارقام متفاوت شنیده میشود حتی گاهاً تقویمهای اقتصادی یا اعلام نمیشود یا به صورت دقیق اعلام نمیگردد .
اوضاع نابسامان ارقام و اعداد تا آنجا رسیده است که مراکز نظرسنجی که بایستی بازوی اجرایی و کمکی برای مدیران باشند. اعداد غیر واقع ارائه میدهند . نمونه آن پیشبینیهای حدود ۴۸ درصد مشارکت قطعی و ۸ درصد مردد در انتخابات ریاست جمهوری است که توسط مراکز معتبر در ایران اعلام میگردید . اما همانگونه که مشاهده شد اندکی فراتر از ۳۹.۲ درصد (با احتساب رأیهای باطله) در انتخابات شرکت نمودند.
به یقین بسیاری از دستگاهها و شرکتهای دولتی بر اساس حسابداری تعهدی ، میزان دقیق بستانکاری و بدهکاری خود را نمیداند و متأسفانه عملکرد هیچ مدیر دولتی بر اساس ترازهای واقعی بررسی نمیگردد و اصلاً نسبت به ترازهای خود پاسخگو نیستند .
از این رو هر عزیزی که قرار باشد سکان نهاد ریاست جمهوری را به دست بگیرد ، ابتدا بایستی فکری به حال ناخوانا و ناشفاف بودن آمار ، ترازهای مالی و ..... نماید و مدیران را بر اساس عملکردهای مالی آنها برگزیند و آنها را نسبت به صورتهای مالی و وضعیت ترازهای خود پاسخگو نماید. پس از آن میتوان امید به اجرایی شدن سیاستهای کلان نظام داشت .