دستمزد سعید آقاخانی آن چیزی نیست که رسانهها میگویند/ میگفتند آبروی کردها را بردهاید!
مهدی فرجی تهیهکننده در واکنش به فضاسازیها درباره دستمزد سعید آقاخانی و بودجه سریال «نونخ۴» توضیحاتی ارائه کرد و بازیگران سریال هم از ناآرامیها گفتند، تهدید شدند که چرا در تلویزیون کار میکنید.
خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر: فصل چهارم مجموعه «نونخ» روزهای پایانی پخش خود را میگذراند؛ سریالی که توانست بار دیگر عنوان پرمخاطبترین سریالِ تلویزیون را به خودش اختصاص دهد. سعید آقاخانی کارگردان این سریال تجربه ساخت سریال و بازی در مجموعههای تلویزیونی نوروزی و رمضانی را دارد.
حضور او مخاطب را امیدوارتر میکند که پایِ تلویزیون بنشیند و سریالِ نوروزی ببیند. اگرچه سریالِ مجتبی راعی در شبکه سه سیما هم حال و هوای خوبی دارد؛ اما به هر حال طنز همیشه برای مخاطب تلویزیون چیز دیگری بوده است. یکی از اتفاقات جالب این سریال حضور دوباره حمیدرضا آذرنگ و هومن حاجیعبداللهی بود و البته بیژن بنفشهخواه که برای اولین بار پا به «نونخ» میگذارد.
در روزهایی که تلویزیون هم از فقدان طنز رنج میبرد و هم چالش ساخت سریالهای جذاب پربیننده را دارد. آخرین نظرسنجی سازمان صداوسیما هم نشان میداد پربینندهترین سریالِ تلویزیون که «گیلدخت» شبکه یک سیما بود درصدِ بینندگانش به 38 درصد میرسید. حالا این آمار با حضور «نونخ» به بیش از 80 درصد رسیده است.
شاید در این مسیر «زیرخاکی» و «نونخ» توانستند طوری این مسیر را بروند که ماهیت و هویتِ اصلی محتوای سریال را از بین نبرند. ثابت بودن نویسنده و کارگردان در این مسیر بسیار کمککننده بوده است. زیرا بسیاری از فصلهای دوم و سوم برخی از سریالها به دلیل فقدان نویسنده و کارگردان فصل نخست خود، مخاطبشان را از دست دادهاند و از هویت اصلی سریال هم دور شدهاند.
وقتی به امتیازات، روندِ شکلگیری و ساختاری این نوع آثار توجه کنیم این نکته به دست میآید «نونخ» را فیلمنامه، پیرنگها و زیرلایههای داستانیِ هوشمندانه پیش برده و برخلاف برخی از کارهای چند فصله دیگر، این سریال چند قدم هم رو به جلو رفته است.
یکی از امتیازات این سریال، توجه به موضوعات استراتژیکی همچون موضوع فرزندآوری و پیریِ جمعیت است. بارها مسئولان ارشد به مدیران فرهنگی کشور این توصیه را داشتند که به ضرورت فرزندآوری و جوانی و افزایش جمعیت توجه جدّی داشته باشند حتی چند برنامهای برای آن تولید شد.
سعید آقاخانی دوباره با داستانهای جدید نورالدین خانزاده و اهالی روستای فرضی کردستان را گردهم آورده و مثل سه فصل قبلی حرفهای مهم دیگری را بر زبان میآورد.
روزی درباره خانواده و اقوام، روزی ازدواج و کرونا و این بار با جلوگیری از مهاجرت، افزایش کارآفرینی در روستا، میدان دادن به جوانان و فرزندآوری به آنتن سیما آمده است. عمده بینندگان تلویزیون منتظرند شبها این سریال را از شبکه یک سیما تماشا کنند و به همین خاطر تاکنون از رقبا فاصله جدّی دارد.
یک تمهید جالب دیگر در فیلمنامهنویسی مجموعه این است که به تناوب، شخصیتهای مختلف را وارد داستان کرده و بر آنها تمرکز کرده و دوباره بر مسیر اصلی باز میگردد. اگر در شخصیت نورالدین خانزاده مردی با قلبی پاک، امیدوار، صادق و معصوم (خصوصیت بسیاری از کُردها) همچنان در ادامه همان سه فصل قبلی عمل میکند.
برخلاف برخی از فیلمها به دنبال ایجاد یأس و ناامیدیاند و خانوادههایی را روایت میکنند که در اقلیّت هم نیستند. در این مجموعه تلویزیونی همواره خانواده رکنِ اساسی و امیدآفرینی قدمِ رو به جلوی توجه کارگردان بوده است.
اما تمایز بزرگ این فصل استفاده از صحنههای شلوغ و تعداد زیاد بازیگران درگیر در صحنه است که هر کدام هم نقش و دیالوگی دارند که در آوردن چنین صحنههایی اصلا آسان نیست.
مهدی فرجی: همانطور که اشاره کردید زمانی که ما سریال را کلید زدیم با شرایط دشواری مواجه شدیم؛ از بحرانها و شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی که کشور با آن مواجه شد که کار را واقعاً برای ما سخت کرد خصوصاً گروهی که 90 درصد آن از اقلیمهای مختلف کردنشین بودند. این عامل خودش دشواری کار را برای ما افزایش داده بود. اما وقتی به مخاطبی که چشمانتظار تماشای این سریال پرطرفدار و محبوب است توجه میکردیم فضا برای ما امیدبخش پیش میرفت.
این فضا باعث میشد بچهها شرایط را تحمل کنند و به امید روزهای بهتر که انشاءالله سریال قرار است پخش شود جلوی دوربین قرار میگرفتند. اما به جز این شرایط و مسائل، گرفتاری دیگری هم داشتیم که آن هم کار را برای ما سخت کرده بود. ما این سریال را وقتی برآورد کردیم که رئیس سازمان صداوسیما در اسفندماه سال 1400 دستور ساخت فصل چهارم سریال را دادند و آماده کردن شرایط تولید سریال رسماً از همان زمان آغاز شد.
بنابراین در فروردین 1401 یک بودجهای پیشبینی شد و کار تولیدمان را آغاز کردیم. اما شما میدانید به لحاظ تورم و افزایش قیمتها چه اتفاقات عجیب و غریبی در طول همین مدت یک سال اخیر افتاد؛ به گونهای که در دوره 5 ماهه تولید سریال واقعاً نوسانات قیمت به قدری بالا بود که ما امید به اینکه بتوانیم سریال را به یک جایی برسانیم را واقعاً نداشتیم.
میرفتیم یک بطری آب میخریدیم 1500 تومان، 20 روز بعد آن بطری آب به قیمت 3 هزار تومان به فروش میرسید. این افزایش قیمت همینطور در غذا، لباس، حمل و نقل و همه دستمزدها تأثیر گذاشته بود و باعثِ افزایشهای عجیب و غریبی شد که کشور تجربه نکرده بود.
بحمدالله با این شرایط سخت و دشوار و با همت عوامل که پشت کار ایستادند، سختیها را تحمل کردند و کنار آمدند توانستیم کار را به یک سرانجامی برسانیم که به پخش برسد. در رأس همه عوامل و همکاران، همت، توان و تدبیر و تلاشهای سعید آقاخانی بود که ما را امیدوار میکرد «نونخ4» بهتر از سریهای قبل به پخش خواهد رسید و مردم خواهند دید.
خوشبختانه این روزها از جاهای مختلف تماس میگیرند، پیام میدهند و کامنت میگذارند رضایت خودشان را اعلام میکنند. براساس اعلام مرکز تحقیقات صداوسیما، آمارهای تلوبیون و پیامهای متعدد بینندگان و مخاطبان، «نونخ» پربینندهترین سریال تلویزیون شده و این اتفاق مایه خوشحالی و دلگرمی است.
مردم همیشه بخشِ پرانگیزه کارهای ما بودهاند و هستند؛ اینکه کار را بپسندند و رضایت داشته باشند، خوشبختانه این اتفاق افتاده و مثلِ این است که ما بالأخره پاداشمان را از مردم دریافت کردیم.
مهدی فرجی: واقعاً صداوسیما باید قدر داشتههای خودش و برنامههای پربیننده و پرجاذبهاش را بداند؛ در واقع دو دست دارد دو دست هم قرض کند. واقعاً مراقبت کند کما اینکه رویه آقای جبلی همین است، در مورد همه کارهایی که بینندگان خوبی داشته و مورد توجه بوده همتشان این بوده که ادامه پیدا کند. بعضی از این کارها به جایی نرسیده دلایل دیگری داشته، تمایل صداوسیما این بوده که اتفاق بیفتد.
اما بگذارید پاسخِ شما را درباره سعید آقاخانی و فضاسازی برای ادامه ندادنِ سریالهایی مثل «نونخ» را اینگونه بدهم؛ من سال 1389-1390 سفری به پاریس رفته بودم و مأموریت اداری داشتم؛ آنجا رفتم یک رستورانی غذا بخوریم، به من گفتند که یک پسر جوانی با شما کار دارد؛ من رفتم از میز فاصله گرفتم و دیدم یک آقای جوانی گفت شما آقای فرجی هستید، آن موقع مدیر شبکه یک بودم. گفت که من فلانی هستم، ایرانی هستم و مادرم هم فلانی است. اتفاقاً مادرشان در کارهای هنری بود من را میشناختند؛ فکر میکنم مادرشان کارمند شبکه یک سیما بودند و بازنشسته شده بودند.
به من گفت ناچار شدم با یکی از رسانههای تازه متولد شده فارسیزبان که علیه ایران کار میکند، کار کنم. (جالب است بدانید آن زمان یکی از برنامههای پربیننده شبکه دو در معرض تعطیلی قرار گرفته بود و میگفتند برنامه باید تعطیل شود.) این فرد به من گفت از وقتی خبرِ تعطیل شدن برنامه فیتیلهایها مطرح شده اینجا پشت صحنه این رسانه، لحظه شماری میکنند این برنامه تعطیل شود.
چرا که این رسانهها، دو مأموریت دارند؛ یکی اینکه میگویند ما یک چیزهایی بسازیم که برنامههای تلویزیون ایران نتوانند بسازند و بینندگانشان را جذب کند و نکته دوم اینکه برنامه پربیننده صداوسیمای ایران تعطیل شود برای اینکه بینندههایش ریزش پیدا کند. آن فرد از من خواست تو رو خدا نگذارید این اتفاق بیفتد و خوشبختانه این اتفاق نیفتاد.
واقعیت این است ما بالأخره راجع به نفوذ صحبت میکنیم باید همه ابعاد رسانهای آن را در نظر بگیریم که اتفاقاً یکی از مهمترین نوع نفوذ است. نمیخواهم در مورد «نونخ» بگویم که ما یک سریالی داریم چه و چه، بالأخره سریال پخش میشود مردم میبینند قضاوت هم میکنند. من حرفم کلی است میگویم اساساً تلویزیون ارزش داشتههای خودش را بداند و قدرشان را بداند و مراقبت کند.
اگر یک جایی فکر میکنیم این داشتهها و یا برندهایمان دچار ضعف شدند مرتفع کنیم و اینها شدنی است. بعضی از این حرفها هم که اینطرف و آنطرف میزنند را هم متوجه میشوم. بالأخره رسانهها دنبالِ یکسری جذابیتهایی هم هستند و برخی سایتهای خبری که به دنبال خبرهای زردند. میخواهند به هر طریقی فضاسازی کنند یا شائبه درست کنند اما وقتی وارد کل موضوع میشویم میبینیم واقعیت ندارد.
حقیقت قصه این است که پیش از سال جدید (1402) به همراه سعید آقاخانی، خدمت آقای جبلی رئیس صداوسیما رسیدیم آنجا در مورد «نونخ4» صحبت کریم از شرایط گفتیم و خیلی اتفاقات دیگر، ایشان خیلی محبت و حمایت کردند. در واقع به ما انگیزه دادند و همانجا گفتند از همین حالا برای «نونخ5» فکر کنید، طرح بدهید و کار را جلو ببرید.
همینطور پس از آن که با رئیس سیمافیلم (آقای نقویان)، معاون سیما (آقای برمهانی) دیدار داشتیم همه آنها توصیهشان همین بود که «نونخ5» را شروع کنید و جلو ببرید. اما درباره اینکه چه زمانی تولید فصل پنجم این سریال آغاز میشود آقای آقاخانی سفری رفتهاند برگردند ببینیم شرایط چطور میشود بتوانیم کار را چگونه جلو ببریم.
* فکر میکنید میتوانیم برای نوروز سال آینده منتظر فصل پنجم «نونخ» باشیم؟
مهدی فرجی: امیدوارم. «نونخ» یک مقدار شرایط خاصی دارد؛ از آنجایی که سال آینده هم ماه مبارک رمضان و عید نوروز در تقارن یکدیگر است یک مقدار ساخت 30 قسمت سریال کار سختی است. برای همین شاید مثلاً آقای آقاخانی بگویند «نونخ» 20 قسمت و نباید بیشتر افزایش پیدا کند. ببینیم شرایط چطور میشود اما هم آقای آقاخانی انگیزه دارند و هم بنده و گروه انگیزه داریم. به نظرمن «نونخ» ظرفیت ساخت فصلهای متمادی را دارد انشاءالله که بتواند ادامه پیدا کند.
سیروس سپهری: این روزها نمایش «معرکه در معرکه» را به کارگردانی سیاوش طهمورث روی صحنه دارم. اما درباره «نونخ» و نقش ادریس باید بگویم شخصیتها چگونه شکل گرفتند. ما در فصل اول، 20 درصد از بازیگران شناخته شده و برند حضور داشتند و 80 درصد بازیگران کمتر شناخته شده یا ناشناخته به گروه اضافه شدند.
در همان روزهای نخست نویسنده و کارگردان شناختِ زیادی از توان و استعدادهای این هنرمندان نداشتند و این یک امر معمولی بود؛ به عنوان جمعیتی آمدند که به تعبیری به روندِ داستان کمک کند تا قصه شکل بگیرد. در فصل دوم اعتمادها بیشتر شد و پله به پله کار جلو رفت تا به فصل چهارم رسیدیم.
سیروس سپهری: در این فصل بحثهای استراتژیکتری شکل گرفتند؛ این پیر شدن جامعه ما در آیندهای نه چندان دور اتفاق میافتد اگر کاری نکنیم و فرهنگسازی نداشته باشیم. به عنوان یک پدر تکفرزند که آن زمان بنا به مشکلات و بحث کار تئاتر که درآمدی نداشت فکر دومی و سومی و یا چهارمی نبودیم. الان با خودم میگویم چه اشتباهی کردیم. چون سختی کار همان 3 یا 4 سال اول است و بچهها که بزرگ شوند حامی و کمک حال خانواده میشوند. مثلاً خانوادهای از اقوام خودم که مثل همین شخصیت ادریس، فرزندانش از مدیران امروز کشورند؛ مثلِ شخصیت ادریس که فرزندان خود را به سختی بزرگ کرده و آینده و شغلهای خوبی دارند. این سیاست به سمت فرزند بیشتر در فیلمنامه ما لحاظ شد و بارِ آن هم بر روی دوشِ کاراکتر ادریس افتاد.
چون قصه به این سمت و سو رفت و من تمام تلاش خودم را کردم که بتوانم از عهده این پدری که صاحب 14 فرزند است و عاشق تک تک این فرزندان است برآیم.
من صحبتهایم را با یک بیت شعر از شهید آوینی آغاز میکنم. هنر آنست که بمیری پیش از آنکه بمیرانندت و مبدأ و منشأ حیات آنانند که چنین مردهاند. خوشحالم 4 فصل در «نونخ» بودم. وقتی از فصل اول کار شروع شد و همه آنهایی که در این پروژه نقشی داشتند میدانستند که این کار ادامهدار خواهد بود.
چون فیلمنامه این سریال، آنقدر پتانسیل و ظرفیتِ بالایی دارد و از طرفی عوامل کار همدلانه و متحدانه در کنار هم هستند، چه از لحاظ نویسندگی و کارگردانی و تهیه کنندگی و چه بخشهای دیگر همه یک دست بودند. خوشبختانه هرچه جلوتر رفتیم کار پختهتر شد و مردم دوست داشتند و افتخار میکنم در این گروه هستم. تمام توانمان این است که بتوانیم دل مردم را شاد کنیم.
خدا را شکر میکنم که مردم این سریال را دوست داشتند و ما را هم به خاطرِ جذابیت این سریال، تحسین میکنند. جالب است بدانید من 5 دقیقه سرِ خیابان بودم بخواهم دفترِ شما بیایم برای مصاحبه، جلوی عابر بانک، شارژ بگیرم دیدم کارمندان بانک از پشتِ شیشه مرا دیدند بیرون آمدند؛ به نوعی بانک تعطیل شد. اینها بازخورد «نونخ» است و خیلی از اتفاقات دیگر که هنرمندان دیگر روایت میکنند و جالباند.
من واقعاً 99 درصد بازخورد عالی گرفتم؛ یک درصد مخالفت هم وجود دارد که نسبت به هر کاری وجود دارد. امیدوارم غرضی نسبت به این انتقادها وجود نداشته باشد که رضایتمندی حداکثری نشان میدهد عمده مخاطبین با این کار ارتباط برقرار کردند.