شباهت بحران دهه 80 بریتانیا با وضعیت کنونی ما

تجریش

 

#یادداشت_اختصاصی از #تجریش_آنلاین

محمدحسین اکبرزاده

 

باوجود تاکید مقام معظم رهبری بر مهار تورم، متاسفانه همچنان شاهد افزایش افسار گسیخته قیمت ها هستیم و چه خانواده ها ،آمال و آرزوها که درحال لطمه خوردن هستند .

در مه 1953 ، دانشجویی آمریکایی از چرچیل پرسید چگونه می توان برای رویارویی با چالش های رهبری آماده شد . پاسخ قاطع چرچیل این بود:«تاریخ بخوانید، تاریخ بخوانید . همه اسرار حکومت داری در تاریخ نهفته شده است .»

دوران اقتصادی که ما در حال تجربه هستیم بی شباهت با دوران 1970 تا 1980 بریتانیا نیست . بریتانیا تا قبل از روی کار آمدن مارگارت تاچر شدیدترین بحران اقتصادی را می گذارند . واقعیت این بود که بریتانیا پس از جنگ جهانی دوم به همان مقدار که عنوان فاتح و پیروزجنگ را یدک می‌کشید، اما در داخل و صحنه بین الملل دچار ورشکستگی اقتصادی و تجاری شده بود و از افتخارات امپراطوری خود افول شدید نموده بود . دیگر بریتانیا نقش یک بازیگر بین المللی را بخاطر مشکلات اقتصادی نمیتوانست بازی کند . بریتانیا در صحنه بین الملل در بین آمریکا و شوروی و حتی اروپای در حال احیاء سرگردان و حیران بود . ماجرای کانال سوئز کاملا این کشور را در صحنه بین الملل تحقیر نموده بود .

با این حال، بزرگترین چالش برای بریتانیا در دهه ۱۹۷۰، اقتصاد رو به زوال آن بود. اقتصاد بریتانیا که در اثر بهره وری پایین و مالیاتهای سنگین خفه شده بود. در بیشتر دهه ۱۹۷۰ از رقبای خود عقب بود. تورم بالای آن دوره منجر به درگیری بین کارفرمایان و اتحادیه های کارگری میشد. از آنجا که کارگران میدیدند درآمدشان را قیمتهای بالاتر اجناس میخورد برای افزایش دستمزدها فشار میآوردند و چرخه تورمی را تشدید میکردند. تنش این درگیری فزاینده بین دولت و اتحادیه ملی کارگران معدن باعث شد که هیث هفته کاری سه روزه را از اول ژانویه ۱۹۷۴ اعلام کند. پخش برنامه‌های تلویزیون در ساعت ۲۲:۳۰ قطع میشد و در حالی که معدنچیان در اعتصاب بودند، برای صرفه جویی در مصرف زغال سنگ استفاده تجاری از برق به سه روز در هفته محدود شد. در اوایل ماه مارس دولت جدید حزب کارگر انتخاب شد. نخست وزیر هارولد ويلسون بلافاصله موافقت کرد که دستمزد کارگران معدن را ۳۵ درصد افزایش دهد.

بحران اقتصادی اما تازه شروع شده بود. در سال ۱۹۷۶، بریتانیا از این که مجبور شد برای دریافت وام اضطراری ۳/۹ میلیارد دلاری (تقریباً 20.8 میلیارد دلار سال 2023 ) به صندوق بین المللی پول مراجعه کند، تحقیر شد. قیمتهای مصرف کننده که تا سال ۱۹۶۷ با سرعت ثابت ۲/۵ درصد در حال افزایش بود، در سال ۱۹۷۵ به میزان 24/2 درصد افزایش یافت - رکوردی در تاریخ اقتصاد مدرن بریتانیا .

در اواخر سال ۱۹۷۸ ، تورم با میل به انتقام بازگشته بود . در نوامبر، واحد بریتانیایی شرکت خودروسازی فورد حقوق کارگران اعتصابی را ۱۷ درصد افزایش داد - بر خلاف سقف ۵ درصدی افزایش دستمزد که دولت کارگری ( اکنون به رهبری جیمز کالاگان ) وضع کرده بود . راهبرد دولت برای مبارزه با تورم از طریق اعمال محدودیت دستمزد و قیمت به این ترتیب به هم ریخت .

ژانویه بعد ، میانگین دما در سراسر بریتانیا به زیر صفر رسید و آن را به سومین زمستان سرد قرن بیستم تبدیل کرد . رانندگان کامیون که با افزایش ۱۷ درصدی فورد جرأت یافته بودند، اعتصابی تهاجمی را در ژانویه ۱۹۷۹ آغاز کردند آنها نه تنها سر کار حاضر نشدند، بلکه از وسایل نقلیه خود برای مسدود کردن جاده‌ها ، بنادر و پالایشگاه های نفت استفاده کردند. مشتریان از ترس کمبود، قفسه‌های خواربارفروشیها را خالی کردند. چیزی که خود بدل به پیش بینی خود محقق کننده کمبود شد. با گسترش اعتصابات به بخش عمومی، شرایط حادتر شد. خدمات ریلی متوقف شد، اتوبوسها از کار افتادند و میدان لستر مركز منطقه تئاتر لندن، به زباله دانی موقت تبدیل شد. تماسهای اضطراری بی پاسخ ماند و در بیش از یک محل، مرده ها دفن نشده روی زمین به جا ماندند. [کتاب The political Economy Of Britain in Crisis 2017] این محصول تلخ نسلی از رهبری بریتانیا بود، که مدیریت منظم زوال را به عنوان وظیفه اصلی خود پذیرفته بود . در این دوران بود که مارگارت تاچر در عین ناباوری نخست وزیر بریتانیا شد و در حالیکه کمتر کسی باور میکرد ( حتی هنری کسینجر هم در ابتدا مدت زمان مدیریت او  - در آن زمان وزیر آموزش و پرورش بود- را کوتاه پیش بینی نموده بود «فکر نمیکنم مارگارت تاچر دوام بیاورد.» 19 مه 1975) او توانست با استفاده از شجاعت ، انضباط و نیز معاونین و متخصصین خوب و ارزشمند تحولی عظیم در اقتصاد بریتانیا بوجود بیاورد .

مارگارت تاچر بشدت با تورم مبارزه نمود و او به محافظه کاران گفته بود :« تورم ملت ها و جوامع را به همان اندازه نابود می کند که ارتش‌های مهاجم . تورم مولد بیکاری است . تورم دزد پنهان پس انداز مردم است .»

به نظرم استفاده مقیاسی از تجربیات تاریخی این دوران و بهره گیری از آموزه هایی که بریتانیا از آنها استفاده کرد . علاج این اقتصاد داغون می‌باشد . اولین نکته که در روش کار مارگارت تاچر به چشم میخورد انضباط ، شجاعت و جسارت او در برخورد با پدرخوانده‌های اقتصادی و نا شفافیت‌های مالی بوده است . او با بهرهگیری از نظرات هایک تلاش کرد تا قدرت به ویژه قدرت اقتصادی را در بین مردم توزیع نماید و از انحصار دولت و عده معدود خارج نماید .

 

 

 

@tajrishonline

ما را دنبال کنید