آینده پیش روی آمریکا و تاثیر آن بر اقتصاد جهان

محمدحسین اکبرزاده

 

#یادداشت_اختصاصی از #تجریش_آنلاین

محمدحسین اکبرزاده

قسمت اول

 

 

مهمترین ویژگی کارآفرینان و مدیران موفق  استفاده از علم آینده پژوهی و تدوین مدیریت استراتژی بر اساس برنامه ریزی سناریوی می باشد. شناخت مگا ترند ها و تحولات بین المللی از آنجا که پارادایم های جدید به وجود می آورند مهمترین مباحثی است که توسط سازمان ها و کارآفرینان بایستی با دقت بررسی و پیگیری شود .

در این رشته مقالات که به مناسبت سال نو و در آستانه سال ۱۴۰۲ خدمت عزیزان تقدیم می کنم تلاش دارم  مهمترین تحولات و پارادایم هایی که احتمالاً در سال ۱۴۰۲ تاثیر گذار در عرصه بین الملل و متعاقب آن بر اقتصاد جهان ، منطقه و ایران خواهد بود، در حد بضاعت خودم ، دریچه قابل تأمل برای دوستان باز نمایم .

بدیهی است اول از همه بایستی با آمریکا شروع نماییم . آمریکا کماکان قدرتمندترین کشورنظامی ، علمی و اقتصاد دنیا می باشد . امریکا مرکز سوئیفت دنیا (شبکه سوئیفت با بیش از از ۱۱ هزار عضو در ۲۰۰ کشور دنیا به طور متوسط روزانه ۳۵ میلیون مبادله ارزی انجام می دهد، که ارزش دلاری آن به طور تقریبی روزانه ۴۰۰۰ میلیارد دلار و احتمالا سالانه بیش از ۱۵۰ هزار میلیارد دلار می باشد ) ، یکی از سه مرکز مهم مبادلات نفتی و طلا و همچنین صاحب بزرگترین شرکت های مطرح دنیا در زمینه فناوری های پیشرفته میباشد.  که بدون هیچگونه مبالغه‌ی این شرکتها قادر به نقش‌آفرینی اساسی در انقلاب صنعتی چهارم باشند . و سایر امتیازات و محاسن که میتوان برای این ابرقدرت نام برد .

اما در طرف دیگر آمریکا با چالش های اساسی نیز روبرو می باشد که عدم کنترل آنها هر یک به تنهایی می تواند آسیب زننده شدید به قوام آمریکا و متعاقب آن به عرصه بین المللی باشد ، و حتی میتواند پاردایمهای حاکم بر دنیا بطور کلی عوض نماید . اولین تهدید که در انتهای سال ۱۴۰۱ به وقوع پیوست اعلام ورشکستگی دو بانک سیلیکون ولی و سیگنیچر بود طبق نظر تحلیلگران بین المللی در صورت هجوم سپرده‌گذاران جهت پس گرفتن سپرده های خود ونیز عدم مدیریت و کنترل صحیح اوضاع توسط فدرال رزرو میتواند عامل ورشکستگی ۱۸۶ بانک دیگر در آمریکا و دنیا شود ، که بعد از بحران مالی ۲۰۰۸ ، میتواند سر آغاز بحران مالی گسترده ای دیگری در آمریکا و پس از آن در دنیا باشد.

چرا بحران مالی امریکا میتواند به بحران مالی جهانی تبدیل شود ؟ چون ظرفیت اقتصادی امریکا فراتر از رقبای خود میباشد و اقتصاد امریکا گره خورده با اقتصاد دنیا تلقی میگردد . در بحران مالی 2008 نیز ابتدا از امریکا شروع شد و پس از آن به کل دنیا سیطره پیدا نمود . کافی است به این دو مورد خوب توجه کرد تا عمق سیطره اقتصادی امریکا درک گردد :

  • دلار امریکا ارز اول دنیا و تقریبا نیمی از مبادلات تجاری دنیا با دلار صورت میگیرد ، براساس اعلام فدرال رزرو، روزانه 2900 میلیارد دلار حجم معاملات دنیا با این ارز میباشد .
  • امریکا 59/11% از حجم تجارت جهانی را دارد که چین در رده دوم با 10/10% در تعقیب آن میباشد.

حال دوباره بر گردیم بر سر بحران ورشکستگی بانک های امریکایی، اخباری که این روزها می شنویم حاکی از فضای این دل نگرانیها در اقتصاد بین المللی میباشد. خرید بانک کردیت سوئیس توسط UBS ناشی از همین فضاست ، یا صعود اونس طلا به نزدیک دو هزار دلار (تا زمان نگارش این مقاله) نشان از بی اعتمادی اقتصاددانان و تحلیلگران و بازیگردان های بزرگ بین المللی از فضای پیش روی اقتصاد آمریکا میباشد .البته در تحلیل هایمان بایستی به یاد داشته باشیم که تصویر واقعیت میتواند از خود واقعیت متفاوت باشد و آن چیز که عامل تصمیم گرفتن انسانهاست تصویر واقعیت ست نه خود واقعیت .

در گوشه دیگر این بازی میتوان ردپای بازیگردان های بزرگ بین المللی را نیز دید که بی تمایل به انداختن پوست خربزه زیر پای آمریکا ، جهت تغییر پارادایم حاکم بر دنیای اقتصاد بین الملل ، نمی باشند .

در داخل آمریکا حرکت های ترامپ و فضای سنگین سیاسی و اجتماعی ناشی از حضور مجدد او و ادعاهای وی، آمریکا را در مسیر جنگ داخلی قدرت قرار داده است. به نظر می رسد مشکلات سلامتی که بایدن با آن دست و پنجه نرم می کند و اکنون نیز بر کسی پوشیده نیست، مزید بر علت شده است. و عامل مضاعفی شده تا آمریکا به راحتی نتواند این بحران اجتماعی و سیاسی داخلی را هضم نماید .

شکست های آمریکا در عرصه دیپلماتیک بین الملل هم خوراکی برای ترامپ و حامیانش خواهد بود تا دموکرات های طرفدار بایدن را به چالش اساسی بکشانند . حضور این روزهای چین در عرصه بین الملل به عنوان چهره ای ناجی، چیز ساده ای نیست که آمریکاییها بتواند با آن کنار بیایند . اقدامات بین المللی چین در میانجیگری بین ایران و عربستان و در حال حاضر در روسیه برای پایان دادن جنگ اوکراین بیشتر شبیه کابوس های هولناک شبانه برای دستگاه دیپلماتیک آمریکا می باشد .بی شک موفقیت چین در پایان دادن به جنگ اوکراین ، دستاورد تلخی برای ناتو و برگ برنده برای پیمان شانگهای میباشد .

بر اساس این سناریوها، میبایست تدوین استراتژی مربوط داشت تا در صورت وقوع هر کدام طرح و برنامه آن را در سازمان خود اجرا نمود .

 

ادامه دارد ....

@tajrishonline

ما را دنبال کنید