فقر؛ اشتراک لفظی

فقر؛ اشتراک لفظی

عباس عبدی

یادداشت اختصاصی تجریش آنلاین


وضعیت اقتصادی و عمومی مردم به گونه‌ای است که حتی صدای برخی از آقایان قم هم در آمده و یکی از ایشان گفته‌اند که غالب مردم در زیر خط فقر قرار گرفته‌اند. سپس راه‌حل را تدوین برنامه با مشارکت متدیّنین و خیّرین دانسته‌اند. البته امروز با پدیده‌ای به نام فقر مواجهیم که در گذشته عمومیت نداشته و ربطی به مفهوم متعارف فقر ندارد و از روی تسامح، این دو پدیده را با لفظ مشترک معرفی می‌کنیم، در حالی که به لحاظ محتوایی و نیز علل و آثار آن تفاوت دارند. این اشتراک لفظی در دو مفهوم فقر شبیه این شعر است؛ آن یکی شیر است که آدم می‌خورد/ و آن یکی شیر است که آدم می‌خورد! اگر خَیٌِرین و متدینین می‌توانستند در تعدیل فقر به معنای متعارف و رایج کمک کنند در مبارزه با مفهوم جدید از فقر کاری نمی‌توانند کنند.
فقر در معنای رایج آن به وضعیتی از افراد جامعه اطلاق می‌شود که امکانات زندگی آنان از حداقل‌هایی پایین‌تر است. این وضعیت در جوامع با سرانه تولید پایین مشهود است. بهترین شاخص آن متوسط درآمد روزانه است. درآمدی که بتوانند حداقل کالری مورد نیاز برای زندگی را تأمین کنند. این فقرا به طور معمول ثروت ندارند یا خیلی کم دارند، تحصیلات کافی ندارند، تخصص لازم برای فعالیت در حرفه‌ای معین را ندارند، برخی از آنان دچار معلولیت و ناتوانی جسمی و ذهنی هستند، زنان سرپرست خانوار هستند و اغلب آنان دچار فقر فرهنگی هم هستند. راه مقابله با این نوع فقر در درجه اول توانمندسازی آنان از طریق آموزش و ایجاد امکانات، و نیز پرداخت‌های انتقالی و اقدامات مشابه است. در حالی که نوع دیگری از فقر است که هیچ تناسبی با این وضعیت ندارد. طرف استاد دانشگاه است و برای تأمین زندگی خود، مسافرکشی هم می‌کند. دیگری خانه و ماشین هم دارد، ولی توان پرداخت هزینه نگهداری آن‌ها را ندارد. همه آنان توانمند هستند، تحصیلات حتی عالی دارند، فقر فرهنگی را در چهره و رفتار و گفتار آنان نمی‌بینید، ولی فقیر شده‌اند. آنان خانه دارند، قدرت پرداخت هزینه تعمیرات آن را ندارند، یا آنکه وضعیت حرفه‌ای آنان به گونه‌ای است که انتظار پیشرفت و بهبود را دارند ولی به سرعت در حال عقب‌گرد هستند. حتی اگر اکنون هم زیر خط فقر نباشند، آن اندازه به خط فقر نزدیک شده‌اند که یک اتفاق ساده آنان را به زیر خط پرتاب می‌کند. مطالعات نشان می‌دهد که توزیع خانوارها حول خط فقر بسیار متراکم شده است. بیش‌ترین نمود این وضعیت در مصرف خوراک خانوارها است. مطالعات نشان می‌دهد که سه اتفاق همزمان را در آن شاخص شاهدیم. افزایش سهم خوراک از هزینه خانوار، کاهش میزان خوراک یا همان کالری دریافتی و بالاخره کاهش کیفیت کالری دریافتی هر خانوار. سهم خوراک از هزینه‌های کل از ۲۹ درصد سال ۱۳۹۶ به ۳۲ درصد در سال ۱۴۰۰ رسیده است. احتمالا اکنون(اسفند ۱۴۰۱) به ۳۵ درصد و بیشتر رسیده باشد میانگین کالری دریافتی سرانه هر نفر از ۲۴۳۱ کالری در سال ۱۳۹۶ به ۲۱۸۲ کالری در سال ۱۴۰۰ رسیده است، بیش از نیمی از مردم کمتر از ۲۱۰۰ کالری مورد نیاز دریافت می‌کنند. در مواد غذایی با کیفیت، چون گوشت قرمز، شیر و برنج نیز کاهش مصرفی در حدود ۴۰ درصد را شاهدیم.
این وضعیت از فقر با فقری که در گذشته بود، نتایج متفاوتی دارد. از جمله اثرات رفتاری آنها یکسان نیست. در فقر به معنای رایج، نوعی انفعال و رضا دادن به وضعیت وجود دارد، که ناشی از فقدان توانمندی آنان است، در حالی که فقر کنونی چنین نیست. این انسان فقیر شده، واجد نوعی از خودآگاهی است که مطلقاً حاضر به پذیرش این وضع نیست و خود را شایسته آن نمی‌داند، و در برابرش مبارزه خواهد کرد. به طور کلی این دو فقر، دو نوع رفتار کاملاً متفاوت را در فرد ایجاد می‌کند. برای مثال در متغیرهای خانواده آن را می‌بینیم. فقر اول موجب می‌شود که دختر یا پسر زودتر و در سنین پایین‌تر ازدواج کنند، فرزندآوری در آنان از قاعده زاد و ولد طبیعی تبعیت می‌کند، زن در این ساختار تحت انقیاد مرد است. ساختار خانواده به راحتی می‌تواند در قالب خانواده گسترده شکل گیرد. فردیت معنای چندانی در این ساختار ندارد. در مقابل فقر در وضعیت جدید در میان افرادی شکل گرفته است که دارای سطح آموزشی کافی و با فردیت قابل توجه قرار دارند، تشکیل خانواده را رفتاری انتخابی و نه طبیعی می‌دانند، خانواده هسته‌ای دارند. در غیاب درآمد کافی، از ازدواج و مهم‌تر از آن فرزندآوری پرهیز می‌کنند. خانواده آنان از توازن نسبی حقوق و جایگاه زن و مرد برخوردار است و چه بسا فقر حتی در حد نسبی آن موجب جدایی و طلاق شود. یکی از عللی که سیاست‌های تشویقی فرزندآوری شکست خورده و زاد و ولد همچنان در حال کاهش است، بی‌توجهی به همین نکات است. فرزندآوری در این وضعیت یعنی پرتاب افراد به قعر فقر بیش‌تر.
فقر در معنای جدید آن حتی ارتباطی با وضعیت شغلی سرپرست خانوار ندارد، برخلاف فقر در معنای متعارف آن، که به شدت تابع وضعیت شغلی بود.
با این ملاحظات چه چشم‌اندازی پیش روی ماست؟ فرض کنیم که در ابتدای سال ۱۴۰۱ (امسال)، درآمد شما ۱۰۰ واحد و هزینه‌های شما هم ۱۰۰ واحد باشد. در پایان سال ۱۴۰۱ هزینه شما حدود ۱۵۰ شده، البته هزینه خوراکی‌ها رشد بیش‌تری داشته است. پس برای آنکه دچار فقر نشوید باید درآمد شما در ۱۴۰۲ به ۱۵۰ برسد. ولی می‌بینیم که حقوق و دستمزد کارکنان دولت به طور متوسط ۲۰ درصد اضافه خواهد شد، یعنی ابتدای سال ۱۴۰۲، حدود ۳۰ واحد که به قیمت جاری می‌شود ۲۰ درصد کسری درآمد دارید. در پایان سال ۱۴۰۲ به احتمال زیاد نیز ۵۰ درصد تورم خواهیم داشت که هزینه شما را به ۲۲۵ می‌رساند در حالی که درآمد شما ۱۲۰ است. پس در ابتدای سال ۱۴۰۳ یا باید فقیرتر شوید یا رشد شدید حقوق و دستمزد را تجربه کنیم، که این نیز خطر باز شدن و جهش فنر تورمی را در پی خواهد داشت. از آنجا که فقر به معنای جدید همراه با خودآگاهی نسبت به وضعیت خود و عدم رضایت از این وضعیت است و اینکه مسئولیت آن را متوجه سیاست‌های رسمی می‌کند، باید انتظار واکنش‌های متناسب با این وضعیت را نیز داشت. سال ۱۴۰۲ اگر با اقدامات اساسی اقتصادی مواجه نشویم نرخ فقر که در سال ۱۳۸۵ حدود ۱۵ درصد بود و اکنون به بالای ۳۰ درصد رسیده در سال آینده بیشتر  و بحران‌زا خواهد بود. این وضعیتی نیست که برای جامعه قابل تحمل باشد.

@tajrishonline

ما را دنبال کنید