در حالی که صنعت نشر ایران با تلاطمهای اقتصادی، تغییر شدید رفتار مصرفکنندگان و گسترش پلتفرمهای دیجیتال دستوپنجه نرم میکند، تیراژ کتابهای فارسیزبان در سالهای اخیر به یکی از پایینترین سطوح خود رسیده است.

به گزارش پایگاه خبری تجریش به نقل از برنا : پایین آمدن تیراژ کتابهای فارسیزبان، حاصل مجموعهای از مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که در سالهای اخیر شدت بیشتری پیدا کردهاند. اصلیترین عامل، تورم افسارگسیخته و کاهش قدرت خرید خانوادههاست. زمانی خرید کتاب یک عادت پایدار برای بخش مهمی از جامعه محسوب میشد، اما امروز بسیاری از همان کتابخوانهای قدیمی هم تنها به گزیدهخوانی بسنده میکنند. قیمت یک جلد کتاب عامهپسند گاهی با هزینه یک کیلو گوشت برابری میکند و این مقایسه ساده برای بسیاری از خانوارها تصمیم را روشن میکند: کتاب در برابر نیازهای اولیه شکست میخورد.
در سوی دیگر ماجرا، افزایش قیمت کاغذ و مواد اولیه چاپ، ناشران را به چاپ تیراژهای کمریسک سوق داده است. سرمایهگذاری روی یک چاپ هزارتایی، دیگر تنها یک تصمیم فرهنگی نیست؛ یک ریسک اقتصادی جدی است که ناشران کوچک از پس آن برنمیآیند.
عامل بعدی، تغییر رفتار خوانندگان و مهاجرت تدریجی آنها به فضای دیجیتال است. شبکههای اجتماعی، ویدئوهای کوتاه و اپلیکیشنها بخش قابلتوجهی از زمان و توجه مخاطب را بلعیدهاند. از سوی دیگر، انتشار غیرقانونی فایلهای کتابها و رشد اپلیکیشنهای کمهزینهای چون طاقچه و فیدیبو، باعث شده مخاطب جوان ترجیح دهد کتاب را آنلاین و ارزان بخواند، نه چاپی و گران. این تغییر جهت، فروش نسخه فیزیکی را بیش از پیش تحتفشار قرار داده است.
گلوگاه مهم دیگر، توزیع و دسترسی است. تعداد کتابفروشیها در شهرها کاهش یافته و در بسیاری از مناطق، دسترسی به کتاب مناسب به حداقل رسیده است. کتابفروشیهای آنلاین با تخفیفهای سنگین، مزایا و ارسال سریع، عملاً بخشی از بازار سنتی را بلعیدهاند. در نگاه کلان، این فروش آنلاین اگرچه امکان خرید را گستردهتر کرده اما به ضرر گردش مالی کتابفروشیهای کوچک و حتی برخی ناشران تمام شده است. نبود یک شبکه توزیع یکپارچه و حرفهای همچنان یکی از بزرگترین نقاط ضعف صنعت نشر ایران است؛ کتابها به سادگی دیده نمیشوند و مخاطب بدون تبلیغات هدفمند، حتی از انتشار بسیاری از آثار مطلع نمیشود.
در سطح تبلیغات نیز خلأ بزرگی دیده میشود. بسیاری از کتابها بدون هرگونه معرفی، نقد رسانهای، کمپین تبلیغاتی یا همکاری با اینفلوئنسرها منتشر میشوند. ناشران کمتر سراغ ابزارهای مدرن بازاریابی میروند؛ در حالی که صنعت نشر در جهان با تکیه بر برندینگ، داستانسازی و بازاریابی محتوایی، حلقه ارتباطی قدرتمندی میان کتاب و مخاطب میسازد. نبود این سازوکار در ایران باعث شده بسیاری از آثار حتی پیش از دیده شدن، در سکوت مطلق به فراموشی سپرده شوند.
در بخش محتوا نیز مشکلات جدی وجود دارد. بخشی از ناشران به تولید آثار عامهپسند با سرعت بالا روی آوردهاند اما افت کیفیت روایت، کپیکاری و موج «هجونویسی» اعتماد مخاطب را کاهش داده است. کاربران میپرسند چرا باید برای کتابی با محتوای ضعیف، قیمتی معادل نیازهای ضروری بپردازند؟ حتی آثار ارزشمند نیز گاهی به دلیل طراحی ضعیف، ویراستگی ناکامل یا بستهبندی نامتناسب از نگاه مخاطب جوان دور میمانند.
در کنار همه اینها، آثار پایدار بحران کرونا و محدود شدن رویدادهای فرهنگی نیز همچنان احساس میشود. تعطیلی نمایشگاهها و نشستهای کتاب، ضربهای عمیق به چرخه معرفی و فروش وارد کرد؛ رویدادهایی که هنوزهم به طور کامل به حالت قبلی بازنگشتهاند.
مجموع این عوامل باعث شده تیراژ کتابهای فارسیزبان در سالهای اخیر به شکل بیسابقهای کاهش یابد. ناشران برای بقا، ناچارند محافظهکارانهتر چاپ کنند و خوانندگان برای خرید، سختگیرانهتر انتخاب. این چرخه بسته صنعت نشر را به نقطهای رسانده که بازگشت اعتماد و احیای بازار کتاب نیازمند استراتژی، حمایت و نگاهی بلندمدت است.

















