لاریجانی: تدابیر رهبر انقلاب صحنه جنگ 12 روزه را تغییر داد

دبیر شورای عالی امنیت ملی مبنای روابط با سایر کشورها، بعد از انقلاب را رعایت منافع ایران دانست و گفت: در این میان نگاه به رابطه با شرق بیشتر بود اما رابطه با غرب هم وجود داشت.

 

لاریجانی: تدابیر رهبر انقلاب صحنه جنگ 12 روزه را تغییر داد

 

به گزارش پایگاه خبری تجریش به نقل از تسنیم : علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی طی سخنانی در همایش «ما و غرب؛ در آرا و اندیشه حضرت آیت‌الله‌ العظمی خامنه‌ای» که در مرکز همایش‌های صدا و سیما برگزار شد، اظهار داشت: فهم رابطه ما و غرب از شعار «صلح از طریق قدرت» که آمریکا سر می‌دهد، امروز بهتر از هر زمان دیگری قابل درک است. در سال‌های اخیر بارها دیده‌ایم که غرب و به‌ویژه آمریکا صلح را از مسیر قدرت‌طلبی دنبال می‌کنند. زمانی غرب مدعی بود که بر علم و آزادی اندیشه تکیه دارد، اما نتیجه آن دو جنگ جهانی بود. اکنون که مسیر خود را آشکارتر کرده، مناسبات جهانی را به قدرت گره زده است.

وی با اشاره به پیشینه تاریخی روابط ایران و غرب افزود: در طول تاریخ، روابط ایران و غرب به دلایل مختلف، فراز و فرود بسیاری داشته که جنبه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی را دربر می‌گرفت و شاید بتوان گفت از پرنوسان‌ترین تعاملات بین‌المللی به شمار می‌رود.

دبیر شورای عالی امنیت ملی روابط ایران و غرب را به پنج دوره تاریخی تقسیم کرد و گفت: دوره نخست، دوره باستان است؛ زمانی که ایران با حکومت‌های هخامنشی، اشکانی و ساسانی اداره می‌شد و از تمدنی نیرومند برخوردار بود. در آن‌سوی جهان و غرب، تمدن‌های یونان و روم وجود داشت. در آن دوران، این دو قطب بزرگ تمدنی، کانون‌های اصلی قدرت جهانی محسوب می‌شدند.

لاریجانی افزود: از آنجا که ایران در آن دوران از اقتدار سیاسی و نظامی عظیمی برخوردار بود، غرب هیچ‌گاه نتوانست بر آن تسلط یابد. هرچند جنگ‌هایی میان دو طرف رخ داد، اما هیچ‌کدام منجر به سلطه پایدار غرب بر ایران نشد.

لاریجانی در بخش دیگری از سخنان خود با مروری بر پیشینه تاریخی روابط ایران و غرب افزود: در طول تاریخ، روابط ایران و غرب به دلایل مختلف، فراز و فرود بسیاری داشته که جنبه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی را دربر می‌گرفت و شاید بتوان گفت از پرنوسان‌ترین تعاملات بین‌المللی به شمار می‌رود.

وی روابط ایران و غرب را در یک تقسیم‌بندی کلی به پنج دوره تاریخی تقسیم کرد و گفت: دوره نخست، دوره باستان است؛ زمانی که ایران با حکومت‌های هخامنشی، اشکانی و ساسانی اداره می‌شد و از تمدنی نیرومند برخوردار بود. در آن‌سوی جهان نیز غرب، تمدن‌های یونان و روم را داشت که از جنبه‌هایی قابل توجه بودند. در آن دوران، این دو قطب بزرگ تمدنی، کانون‌های اصلی قدرت جهانی محسوب می‌شدند.

لاریجانی افزود: از آنجا که ایران در آن دوران از اقتدار سیاسی و نظامی عظیمی برخوردار بود، غرب هیچ‌گاه نتوانست بر آن تسلط یابد. هرچند جنگ‌هایی میان دو طرف رخ داد، اما هیچ‌کدام منجر به سلطه پایدار غرب بر ایران نشد.

دبیر شورای عالی امنیت ملی در ادامه با اشاره به تعاملات فکری و فرهنگی دو تمدن ایران باستان و غرب گفت: در دوره هخامنشی، میان ایران و یونان باستان هم تعامل و هم برخورد نظامی وجود داشت. برخی مورخان معتقدند اندیشه‌های ایرانی و دینی از طریق هگمتانه به سوی یونان منتقل شد. افلاطون در آثار خود از امپراتوری ایران یاد کرده و گاه آن را ستوده و گاه بر آن ایراد گرفته است؛ بنابراین، روشن است که میان متفکران یونانی و دربار ایران ارتباطاتی وجود داشته است.

لاریجانی ادامه داد: جنگ‌های ایران و یونان  نمادی از کشمکش میان دو تمدن بزرگ شرق و غرب بود. در عین حال، در آثار باقیمانده از متفکران یونانی، نشانه‌هایی از ارتباط دانشمندان آن سرزمین با امپراتوری ایران دیده می‌شود.

دبیر شورای عالی امنیت ملی، به بررسی سیر تاریخی روابط ایران و غرب از دوران ساسانی تا صفویه پرداخت و گفت: دو قدرت بزرگ، صفوی و بیزانس در  آن دوران در دو سوی جهان دارای تمدن بودند و با یکدیگر رقابت داشتند. 

وی تاکید کرد: در ابتدای حکومت ساسانیان، یعنی از سال 224 میلادی تا سقوط آنان در قرن هفتم میلادی، چندین جنگ میان ایران و بیزانس درگرفت که اغلب بر سر مناطقی مانند ارمنستان، بین‌النهرین و شام بود. امپراتوری‌های ساسانی و بیزانس یکدیگر را به‌عنوان دو قدرت هم‌سنگ به رسمیت می‌شناختند و میان آن‌ها گاه پیمان‌های صلحی بسته می‌شد که چند دهه دوام داشت.

وی با اشاره به اینکه  رقابت دو امپراتوری تنها نظامی نبود، بلکه در حوزه تجارت نیز وجود داشت، خاطرنشان کرد: هر دو می‌کوشیدند مسیرهای تجاری شرق به غرب را تحت کنترل بگیرند، مشابه آنچه امروز به‌عنوان جنگ کریدورها مطرح است. در کنار این، روابط علمی و فرهنگی نیز میان دو تمدن برقرار بود. کتاب‌های علمی در دو قلمرو به زبان یکدیگر ترجمه می‌شد و در زمینه‌هایی همچون هنر، معماری، فلسفه و پزشکی مراودات علمی جریان داشت. البته مذهب بیزانس مسیحیت بود و در مقابل، امپراتوری ساسانی بر پایه آیین زرتشت اداره می‌شد.

لاریجانی ادامه داد: با طلوع اسلام، هر دو امپراتوری تحت تأثیر این تحول بزرگ قرار گرفتند. نکته مهم در این دوران آن بود که ایران، با وجود رقابت و درگیری با غرب، همواره استقلال خود را حفظ کرد؛ استقلالی که بر قدرت ساختاری متکی بود. نظام حکومتی ساسانیان نظامی قوی و منسجم داشت و پیوند آن با مذهب زرتشت موجب تداوم اقتدار و انسجام اجتماعی می‌شد.

وی سپس به رابطه ایران با غرب در دوره صفویه اشاره کرد و گفت: در قرن شانزدهم میلادی و هم‌زمان با تحولات فکری و علمی در غرب، ایران در دوره صفویه وارد مرحله‌ای تازه شد. صفویه توانست منزلت ایران را بار دیگر به جایگاه یک امپراتوری بزرگ بازگرداند؛ امپراتوری‌ای که این بار بر پایه حضور دانشمندان، علما و اندیشمندان استوار بود. قدرت در این دوره با علم و دانش همراه شد و شاه عباس صفوی با اکرام دانشمندان، بنیان فکری و علمی حکومت خود را تقویت کرد.

لاریجانی با تأکید بر اینکه صفویه علاوه بر قدرت علمی، از انسجام مذهبی و قدرت نظامی نیز برخوردار بود، اظهار کرد: امپراتوری عثمانی که هم‌زمان با صفویه وجود داشت، از نظر مذهبی و نوع قدرت با ایران تفاوت داشت و همین امر زمینه برخی کشمکش‌ها را فراهم می‌کرد. با این حال، صفویه با کشورهای اروپایی همچون پرتغال، اسپانیا، فرانسه و انگلستان روابط سیاسی، اقتصادی و علمی برقرار کرد. در حوزه سیاسی و نظامی، میان صفویه و اروپا کشمکشی وجود نداشت، بلکه نوعی همکاری برقرار بود؛ زیرا اروپا توان تسلط بر قدرت امپراتوری صفوی را نداشت.

وی با اشاره به روابط تجاری آن دوران اظهار کرد: در آن زمان ایران یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان ابریشم بود و کمپانی هند شرقی برای خرید آن به ایران آمد و دفاتری در بندرعباس و اصفهان تأسیس کرد. فرش، ادویه و فلزات ایرانی نیز در اروپا محبوبیت داشت. در حوزه علمی و فنی نیز صفویان از تخصص اروپاییان در زمینه‌هایی چون توپ‌سازی، ساعت‌سازی، پزشکی و مهندسی بهره گرفتند.

لاریجانی تأکید کرد: ایران عصر صفوی با وجود مجاورت با امپراتوری عثمانی، به‌واسطه سه ویژگی کاملاً مستقل زیست: نخست، اتکای آن به علم و دانش؛ دوم، پیوند حکومت با تفکر دینی و آرای علمای دین که رابطه‌ای مستحکم میان حکومت و مردم برقرار می‌کرد؛ و سوم، اقتدار نظامی. این سه عامل موجب شد ایران در دوره صفویه، امپراتوری‌ای مقتدر و هم‌تراز با غرب باشد؛ امپراتوری‌ای که قدرت خود را از علم و ایمان می‌گرفت.

دبیر شورای عالی امنیت ملی گفت: اندیشمندانی نظیر هابز و لاک در مسیر دوران مدرن گام برداشتند و غرب از قدرت پیش‌رونده‌ای برخوردار شد، اما صفویه با تکیه بر علم، تقرب دینی و قدرت سیاسی، نگاه متفاوتی داشت و میان ایران و غرب نوعی موازنه ایجاد شد، نه سلطه غرب بر ایران.عامل پایداری حکومت صفویه استقلال فکری، اقتصادی و قدرت نظامی آن بود.

وی ادامه داد: در دوره قاجار نفوذ انگلستان و روسیه در امور داخلی ایران افزایش یافت و قراردادهایی مانند گلستان و ترکمانچای و امتیازاتی همچون توتون و تنباکو نشانه نگاه سلطه‌طلبانه غرب نسبت به ایران بود. استبداد، بی‌توجهی به علم و رشد اقتصادی، قاجار را در برابر توسعه پرشتاب غرب دچار ضعف کرد.

لاریجانی ادامه داد:  شاهان قاجار با سفرهای پرهزینه به اروپا تحت تأثیر ظواهر غرب قرار گرفتند و ضعف نظامی آنان موجب فرودستی ایران شد. 

وی گفت: در دوران پهلوی، تسلط آمریکا و انگلیس بر دربار، نیروهای مسلح و ساختار کشور علنی‌تر شد و کودتای 28 مرداد نماد آشکار این دخالت بود. اگر در دوره قاجار استبداد و عقب‌ماندگی حاکم بود، در دوره پهلوی استبداد وابسته به غرب جایگزین شد.

وی تصریح کرد: ایران پهلوی به‌طور کامل از غرب تبعیت می‌کرد و استقلالی نداشت. خاطرات علم، وزیر دربار، گویای آن است که شاه حتی در تصمیم‌های مهم کشور تابع دستورالعمل‌های سفیران غربی بود. به‌رغم درآمد نفتی و قدرت نظامی، سرسپردگی به آمریکا و انگلیس و ستیز با دین، این حکومت را به ناپایداری کشاند و شکاف میان دولت و ملت را تعمیق کرد.

لاریجانی با بیان اینکه دوران پهلوی از سیاه‌ترین دوران‌های وابستگی در تاریخ ایران است، ادامه داد: یکی از دلایل اصلی وقوع انقلاب اسلامی، تحقیرشدگی ملت ایران توسط غرب بود. مردمی با پیشینه تمدنی و فرهنگی غنی نمی‌توانستند پذیرای حکومتی باشند که در برابر چند سفیر غربی خضوع می‌کرد.

وی با اشاره به تغییر بنیادین پس از انقلاب اسلامی افزود: ایران در عصر انقلاب، جهت خود را تغییر داد و نسبت خود با غرب را بر پایه عقلانیت و سنجش تنظیم کرد. رهبران انقلاب همچون امام خمینی(ره)، مقام معظم رهبری، شهید مطهری و شهید بهشتی، با نگاهی فلسفی و عقل‌گرایانه، چارچوبی برای تعامل متوازن با غرب ترسیم کردند.

لاریجانی با بیان اینکه انقلاب اسلامی تعامل علمی و فناورانه با غرب را پذیرفت و از آن استقبال کرد، گفت: این تعامل به رشد جامعه می‌انجامید. در چهار دهه گذشته، اساتید و دانشمندان ایرانی با مراکز علمی غربی در ارتباط بوده‌اند و این مسیر، همواره مورد تأکید رهبران انقلاب بوده است.

وی گفت: هر چند غرب در مقاطعی مانند دوران جنگ تحمیلی، مسئله هسته‌ای و حقوق بشر محدودیت‌هایی برای ایران ایجاد کرده است، اما انقلاب اسلامی توانسته است با رویکردی مستقل و واقع‌بینانه، تعامل خود را با غرب در چارچوب منافع ملی سامان دهد.

 لاریجانی در بخش دیگری از سخنان خود  به ظرفیت عظیم علمی کشور در حل مسائل داخلی و تولیدات ملی اشاره کرد و گفت: هرچند مسیر همکاری میان نخبگان دانشگاهی و بخش‌های مختلف اجرایی کشور همچنان هموار نشده و همین امر مانع بهره‌برداری درست از توان علمی کشور شده است.

وی گفت:  رابطه تجاری ایران و غرب پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سطح بالایی وجود داشته و شاید بتوان گفت که در مقاطعی، غرب نخستین شریک تجاری ایران به‌شمار می‌رفته است. این پیوند اقتصادی، ریشه در ساختار ارتباطات بازرگانی گذشته میان ایران و کشورهای غربی داشت.

لاریجانی با بیان اینکه با وجود تمام فراز و فرودها، مبنای سیاست جمهوری اسلامی ایران قطع رابطه تجاری با غرب نبوده است، بلکه معیار اصلی، حفظ و رعایت منافع ملی کشور بوده است، تاکید کرد: به همین دلیل، ضمن گسترش روابط اقتصادی با کشورهای اسلامی و همسایگان، همکاری‌های تجاری با کشورهای غربی نیز ادامه یافته، هرچند میزان آن بسته به شرایط سیاسی و امنیتی متغیر بوده است.

وی گفت: رهبران جمهوری اسلامی هیچ‌گاه عناد و دشمنی ذاتی با غرب نداشتند، اما رفتار سلطه‌جویانه و مداخلات سیاسی و امنیتی غرب، موجب بحران در همکاری‌ها و کاهش سطح روابط شده است.

 لاریجانی با اشاره به رفتار دوگانه غرب پس از پیروزی انقلاب گفت: وقتی غرب به جای احترام به انقلاب اسلامی، دوباره به دنبال مسئله‌سازی و بحران‌آفرینی داخلی و خارجی برای ایران رفت، ملت ایران را به عکس‌العمل واداشت.

وی افزود: ملتی که تازه از یوغ ستم شاه رهایی یافته و تصمیم به ایجاد نظامی مستقل برای آبادانی کشور داشت، با حرکت‌های تخریبی غرب مواجه شد. آمریکا و متحدانش انتظار داشتند بار دیگر با شعاری دیگر استقلال ملت ایران را سرقت کنند، اما با نهیب و مقاومت امام خمینی(ره) روبرو شدند.

لاریجانی گفت: گاه در داخل کشور شنیده می‌شود که چرا مقام معظم رهبری نسبت به آمریکا و غرب هشدار می‌دهند اما دلیل این هشدارها تسلط‌طلبی غرب است. در حالی‌که رهبری چه در حوزه اقتصادی و چه در تعاملات علمی، همواره موافق کار و ارتباط با غرب و شرق بوده‌اند، اما هنگامی‌که آمریکا از مسیر اقتصاد، فرهنگ و در نهایت قدرت نظامی، همان‌گونه که در جنگ اخیر آشکار شد، به دنبال استیلا بر ایران رفت، رهبری با قدرت در برابر این حرکت رذیلانه ایستادند و ملت ایران نیز با استواری در کنار ایشان از استقلال کشور صیانت کردند.

وی با تأکید بر اینکه مسئله هسته‌ای بهانه‌ای بیش نبود، گفت: امروز کاملاً روشن است که هدف واقعی آمریکا و غرب، مبارزه با ملت ایران است. همان‌گونه که پس از جنگ اخیر نیز درباره توان موشکی و نقش منطقه‌ای ایران خواستار محدودیت‌هایی می‌شوند؛ در حالی‌که این موضوع به آنان ارتباطی ندارد. آیا آنان می‌پذیرند که ایران درباره برد موشک‌ها یا سلاح‌های هسته‌ای اروپا نظر دهد؟

لاریجانی ادامه داد: اینجاست که دو مسیر از هم جدا می‌شود؛ یکی مسیری که دنبال سلطه و برتری‌طلبی بر شرق و سایر ملل است و دیگری راهی که بر پایه روابط متوازن و عزتمندانه شکل می‌گیرد. ایران نه سلطه‌جو است و نه زیر بار سخنان بی‌پایه می‌رود.

رئیس پیشین مجلس به تبادلات فرهنگی با غرب و شرق پس از انقلاب اشاره کرد و گفت: این تبادلات هیچ‌گاه قطع نبوده است اما رهبران انقلاب اسلامی همواره تأکید داشتند که تعامل فرهنگی باید بر پایه فایده‌مندی و تعالی‌بخشی باشد. انقلاب اسلامی هیچ مخالفتی با عناصر مترقی فرهنگ غرب مانند قانون‌گرایی، نظم‌پذیری و توجه به محیط زیست نداشته است؛ محل نزاع در دو عرصه بوده است: نخست جایی که غرب تبادل فرهنگی را بستری برای تهاجم فرهنگی قرار داد.

وی افزود: مقام معظم رهبری دهه‌ها پیش نسبت به تهاجم فرهنگی غرب هشدار دادند، گرچه برخی آن زمان این موضوع را جدی نگرفتند اما گذر زمان نشان داد که غرب واقعاً به دنبال جریان‌سازی فرهنگی و سلطه بر ذهن و هویت ملت‌هاست. علت آن نیز تلقی برترپندارانه غرب از فرهنگ خود و بهره‌مندی از ابزار تکنولوژیک برای تسلط فکری و فرهنگی است. چنین استیلایی مقدمه سلطه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی خواهد بود. 

لاریجانی گفت: امروز برخی از اندیشمندان پست‌مدرن غربی اذعان دارند که در عصر جدید، حقیقت و کشف واقعیت جای خود را به روایت‌هایی داده است که قدرت و تکنولوژی می‌سازند؛ حتی در علم نیز، سلطه قدرت‌ها نقش تعیین‌کننده دارد.

وی با اشاره به دیدگاه‌های فیلسوفان منتقد غرب گفت: فوکو نقش شرکت‌های چندملیتی و قدرت‌های اقتصادی را در شکل دادن به اندیشه جامعه تعیین‌کننده می‌داند. همچنین یکی از فلاسفه فرانسوی می‌گوید غرب همواره با ساکنان خاورمیانه همچون موجوداتی مادون انسان برخورد کرده است. فرانتس فانون نیز استعمار را نه تنها در غارت منابع، بلکه در استعمار ذهن و هو ملت‌ها می‌داند.

لاریجانی تأکید کرد: رهبران انقلاب اسلامی در کنار نقد سلطه فرهنگی غرب، به گنجینه عظیم فرهنگ ایرانی ـ اسلامی نیز توجه ویژه داشتند، فرهنگی که در بسیاری از عرصه‌ها از فرهنگ امروز غرب برتر است. غربی که به تعبیر هایدگر، انسان را به جایی کشانده است که دیگر با پرسش‌های بنیادین هستی مواجه نمی‌شود.

دبیر شورای عالی امنیت ملی در ادامه به مسئله سلطه‌طلبی سیاسی و امنیتی غرب اشاره کرد و گفت: ریشه این سلطه‌طلبی به چند قرن اخیر بازمی‌گردد و رهبران انقلاب اسلامی همواره از آن بیزار بوده‌اند. اساس انقلاب اسلامی، بر کندن ریشه همین سلطه استوار است. شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بیانگر همین حقیقت است؛ چراکه اگر استقلال نباشد، آزادی نیز معنا نخواهد داشت و فرهنگ و اقتصاد هم استوار نمی‌ماند.

وی تصریح کرد: در منطق فکری شهید مطهری، جامعه دارای حیثیت روحی مستقل است و استقلال، از فطریات روح جمعی ملت‌ها به شمار می‌رود. با این حال، در سیاست جهان معاصر، مستقل زیستن کار ساده‌ای نیست؛ زیرا همان کشورهایی که از حقوق بشر و صلح دم می‌زنند، مانع اصلی استقلال دیگران‌اند.

لاریجانی ادامه داد: رئیس‌جمهور فعلی آمریکا با شعار «صلح از طریق قدرت»، در واقع دشمن اصلی استقلال ملت‌هاست. او می‌کوشد قواعد بین‌المللی را برهم زند و قدرت را جایگزین قانون کند. معنای این تفکر آن است که کشورها یا باید تسلیم شوند یا آماده جنگ باشند؛ همان سیاستی که قرن‌هاست غرب دنبال کرده و ترامپ تنها آن را آشکار کرده است.

به گفته وی، نتیجه این سیاست، گسترش هرج‌ومرج بین‌المللی است؛ چنان‌که جنگ عراق بدون مجوز شورای امنیت رخ داد و همین مسیر در قبال ایران نیز در پیش گرفته شد. اکنون رژیم صهیونیستی، دست‌پرورده آمریکا، همان شعارهای هرج‌ومرج‌طلبانه را تکرار می‌کند. اما تاریخ نشان داده است که هرج‌ومرج در نهایت دامان سازندگان خود را می‌گیرد؛ همان‌گونه که آمریکا داعش را ساخت و سپس گرفتار آن شد.

لاریجانی با اشاره به جنگ اخیر افزود: قدرت ملت ایران و صلابت نیروهای مسلح، دشمنان را به عقب‌نشینی واداشت و آنان را به سرعت به جمع‌بندی و پایان دادن به جنگ سوق داد. نیروهای مسلح امروز با وجود برخی کاستی‌ها، با قدرت از ملت دفاع می‌کنند.

وی بیان کرد: هرگز چهره آمریکا و رژیم صهیونیستی تا این حد نزد افکار عمومی جهان پلید و منفور نبوده است. اقدامات اخیر آنان پرده از سرشت استعماری‌شان برداشت. برژنسکی سال‌ها پیش از شاعر سنگالی‌ای یاد کرده بود که استعمار را چنین توصیف می‌کند: «وقتی تمدن بر چهره ما لگد زد، نمی‌دانستیم خون ما زیباترین است؛ لاشخورها در سایه چنگال‌هایشان بنای یادبود خون‌آلود قیمومیت ما را ساختند.»

وی افزود: امروز خشم ملت‌ها نسبت به آمریکا و غرب چند برابر شده است. وقتی عرصه بین‌المللی به صحنه جنگل بدل می‌شود و قدرت جای منطق را می‌گیرد، چاره‌ای جز اتحاد و قدرت جمعی برای حفظ استقلال وجود ندارد.

دبیر شورای عالی امنیت ملی با اشاره به رویکرد فریبکارانه آمریکا در مذاکرات گفت: هدف آنان از مذاکره، مصالحه عادلانه نیست، بلکه تسلیم‌سازی است. مگر ایران در حال مذاکره نبود که آمریکا هم‌زمان با آن جنگ به راه انداخت؟ آیا ننگی بالاتر از این هست که رئیس‌جمهور آمریکا علناً بگوید «من به ملت ایران کلک زدم»؟

وی یادآور شد: در همان روزهای نخست جنگ، دشمنان با فشار نظامی و تبلیغات گسترده تلاش کردند مردم را ناامید کنند، اما رهبر معظم انقلاب با صلابت و اطمینان، با مردم سخن گفتند و نوید شکست دشمنان را دادند.

لاریجانی تأکید کرد: امروز ملت ایران با تکیه بر استقلال، ایمان و مقاومت، در برابر سلطه‌طلبی غرب ایستاده است.

 لاریجانی در ادامه سخنان خود با اشاره به مدیریت رهبر انقلاب در روزهای جنگ گفت: رهبر معظم انقلاب صحنه جنگ را لحظه‌به‌لحظه کنترل می‌کردند و دستورات لازم را صادر می‌نمودند، به‌گونه‌ای که تقریباً همه وقت ایشان مصروف جنگ و تأمین نیازهای مردم بود.

وی افزود: سه روز نخست جنگ از پرحادثه‌ترین روزها بود، اما طراحی فرماندهی کل قوا چنان دقیق و هوشمندانه بود که صحنه نبرد تغییر کرد. فرماندهی ایشان مستقیم، استوار و دقیق بود؛ با تک‌تک فرماندهان میدانی تماس داشتند و چگونگی واکنش‌ها را تدبیر می‌کردند.

لاریجانی با اشاره به اینکه تدبیر رهبر معظم انقلاب همه عرصه‌ها را دربر می‌گرفت، گفت: توجه به جنگ، پشت جبهه، تدارکات و به‌ویژه تأمین نیازهای مردم که مبادا در معیشت آنان خللی وارد شود، همگی با راهبری ایشان مدیریت شد. به لطف الهی، این مرد الهی و ملت نصوح ایران یاری شدند و صحنه جنگ دگرگون گشت.

وی ادامه داد: صحنه جنگ، صحنه‌ای وسیع و پرشتاب بود و به همان میزان، صلابت ملت و همبستگی آنان نشاط‌آفرین و عزت‌بخش بود. یکی از رهبران منطقه گفته بود «جهان، همبستگی ملت ایران را فهم کرد»؛ چرا که ملت ایران در آن دوران، هویت ایرانی و اسلامی خود را که گوهری مستور از دیر اغیار بود، به رخ کشید و پرده تبلیغات غبارآلود غرب را درید.

دبیر شورای عالی امنیت ملی تأکید کرد: ملت ایران به سنت قدسی خود «یا علی»‌گویان در برابر ستم آمریکایی و صهیونیستی ایستاد. روزگاری هگل گفته بود تاریخ از شرق و مشخصاً از ایران آغاز می‌شود و ملت ایران در عصر انقلاب اسلامی بار دیگر در جنگی نابرابر، حقیقت استقلال‌خواهی و هویت ملی خود را به جهانیان نشان داد.

وی با اشاره به ضرورت حفظ وحدت ملی گفت: امروز انتظار ملت ایران از سیاستمداران این است که قدر این اراده ملی را بدانند و با مواضع و سخنان غیرضروری، شکاف در صفوف ملت ایجاد نکنند.

لاریجانی در پایان تصریح کرد: امروز غرب به‌جای دانایی از قدرت دم می‌زند، در حالی‌که ایران از فکر هویت ملی و استقلال واقعی سخن می‌گوید. ایران نه سلطه‌طلب است و نه استقلال خود را در معرض معامله قرار می‌دهد؛ حتی اگر به رویارویی تمام‌عیار بینجامد، با قدرت در برابر وحشی‌گری مدرن خواهد ایستاد. کلید تغییر در دست غرب است؛ اگر از تسلط‌طلبی دست بردارد، شرایط عوض خواهد شد، وگرنه تهدیدات آمریکا هرگز اراده ملت ایران را نخواهد شکست.

 

پایگاه خبری تجریش

@tajrishonline

ما را دنبال کنید