نشریه فارنپالیسی مجموعه مطالبی به قلم شماری از کارشناسان روابط بینالملل درباره کاهش احتمالی تعهدات و حمایتهای ایالات متحده از اروپا و خروج احتمالیاش از پیمان ناتو نوشته است. در یکی از این مطالب که به قلم کارل بیلت نخستوزیر و وزیر خارجه پیشین سوئد به رشته تحریر درآمده؛ این متفکر سیاسی آینده اروپا بدون کمک و حمایت آمریکا را به بررسی نشسته است.
به گزارش پایگاه خبری تجریش به نقل از شفقنا از فارین پالیسی ؛ اگر اوکراین و حامیان غربیاش عزم و اراده خود را برای مقابله با روسیه از دست بدهند، اروپا ممکن است با سناریویی روبرو شود که طبق آن روسیه بقیه اوکراین را نیز تحت کنترل و تسلط خود درخواهد آورد و بعد از انتصاب یک رژیم دستنشانده در آنجا به تدریج بیشتر این کشور یا حتی تمام آن را هم در امپراتوری جدید روسیه ادغام خواهد کرد.
با این حال در دراز مدت، این یک پیروزی پرهزینه و ویرانگر برای مسکو خواهد بود. در واقع این امپراتوری سرکوبگر برای هضم سرزمینهای اشغالی خود و تسلط بر جمعیت ناآرام این کشور اشغالشده و تحمل و تامین بار سنگین هزینههای بالای نظامی در این دوره جدید رویارویی و برخورد، باید تلاش و تقلای زیادی داشته باشد تا بتواند از پس این کار کمرشکن برآید. این یعنی بعد از شکست اوکراین، مسکو ناچار خواهد شد یوغ مغولی قرون وسطایی خود را با یوغ چینی قرن بیست و یکمی معاوضه کند- و این باعث خواهد شد در مقایسه با بقیه جهان که وارد عصر سبز و دیجیتال جدید میشوند، بهطور جدی دچار عقبماندگی شود و همین هم روسیه را دیر یا زود با سومین فروپاشی در سیستم حکومتیاش در کمتر از یک قرن روبرو خواهد کرد.
پیروزی روسیه و فروپاشی دولت اوکراین برای اروپا نیز عواقب بسیار سنگینی به دنبال خواهد داشت.
به عنوان مثال برای شروع میتوان دهها میلیون پناهنده جدید را انتظار داشت. در حال حاضر جمعیت سرزمینهای اوکراینی که روسیه- یک بار در سال ۲۰۱۴ و بار بعدی هم از سال ۲۰۲۲ به بعد- اشغال کرده، تنها کسری از جمعیت قبلی این مناطق است و اگر فتوحات بیشتر روسیه با همین نسبت ادامه یابد، دستکم میتوان روی افزایش حداقل ۱۰ تا ۱۵ میلیون پناهنده دیگر- علاوه بر حدود ۴ میلیون پناهنده حال حاضر اروپا- حساب باز کرد.
پیروزی روسیه فضای سیاسی اروپا را از چند جهت متحول خواهد کرد. در این زمینه میتوان به این نکته اشاره کرد که در چنین شرایطی هر گونه تفکراتی در مورد امکان سازش و همزیستی با این روسیه جدید- که تا همین اواخر در پاریس، برلین و برخی پایتختهای اروپایی دیگر عادی بود- تبدیل به موضوعاتی کاملا غیرواقعی خواهند شد. همزمان شاهد فعالیتهای «دولت در تبعید» اوکراین در ورشو یا جای دیگری در اروپای مرکزی خواهیم بود. هزینههای دفاعی- که قرار شده امسال در لهستان به ۴ درصد و در بقیه کشورهای عضو ناتو به حداقل دو درصد از تولید ناخالص داخلی برسد-؛ باید یک بار دیگر حداقل دو برابر شود تا برای بازدارندگی مطمئن در مقابل تهدیدات رژیم ناامید روسیه کارگر شود.
همچنین میتوان در چشمانداز سیاسی اروپا درگیریهای جدیدی را نیز انتظار داشت. در کدام مرزهای قدیمی ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه به دنبال بازگرداندن امپراتوری کرملین است؟ فنلاند، لهستان و کشورهای بالتیک همگی زمانی تحت حکمرانی مسکو اداره میشدند و هرکسی که به یکی از شبکههای تلویزیونی مورد تایید کرملین دسترسی داشته باشد، به سهولت میتواند رویاپردازان امپریالیست روسی را ببیند که دارند درباره این سرزمینهای سابق صحبت میکنند.
در شرایطی که احیای امپراتوری روسیه و فراتر بردن آن از مرزهای اوکراین ممکن است یک چشمانداز غیرواقعی برای رژیمی در حال جنگ قلمداد شود که همین حالا هم در حال تحمل باری سنگینتر از حد توانش است، ولی چه کسی میتواند چنین چیزی را در هلسینکی، ریگا یا ورشو هم بدیهی تلقی کند؟ این یعنی میتوان آغاز یک عصر جدید پر از رویارویی و جنگ را در اروپا قطعی دانست.
در جنگ اوکراین پوتین علاوه بر تسلط بر اوکراین به دنبال ایجاد تعادلی دوباره در نظم جهانی تحت رهبری غرب و به عبارت بهتر رهایی جهان از تسلط ایالات متحده نیز بوده است. برای هدف اول او از حمایت گرم چین برخوردار است؛ اما برای رسیدن به هدف دوم، پکن نه فقط یک حامی، بلکه یک متحد قوی است که مانند روسیه هرگونه تضعیف غرب را در مسیر تقویت موقعیت خود میبیند.
شاید به همین دلیل هم باشد که چند ماه پیش فومیو کیشیدا نخستوزیر ژاپن در کنگره آمریکا گفت که احتمال دارد فردای آسیای شرقی شبیه امروز اوکراین باشد. مانند رویدادهایی چون سقوط سایگون و سقوط کابل، پیروزی روسیه در اوکراین نیز در سرتاسر جهان بهعنوان نشانهای مهم از کاهش قدرت ایالات متحده تلقی خواهد شد و این هم اشتهای بازیگران متعدد جهانی را برای ماجراجویی افزایش خواهد داد.
در حقیقت کل این مطلب را با این جمله میتوان خلاصه کرد که عواقب پیروزی روسیه در اوکراین برای اوکراینیها فاجعهبار، برای امنیت اروپا بسیار جدی و برای بقیه جهان بیثباتکننده خواهد بود. این اتفاق در نهایت هم به احتمال زیاد منجر به فروپاشی خود روسیه خواهد شد- که این هم به نوعی دیگر پیامدهایی دیگر برای اروپا به دنبال خواهد داشت.
متن کامل مطلب را در اینجا بخوانید