امام خمینی در نامه ای به خانم طباطبایی نوشته اند: شهر شعبان المعظم که شهر امامان است در شرف گذشتن و ما خود را نتوانستیم مهیا کنیم براى شهر اللَّه. دعاها را گاهى با لقلقه لسان خواندم و از آنها چیزى حاصل نشد در این آخر شهر عرض مى کنم، اللَّهُمَّ انْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیِما مَضى مِنْ شَعبانَ فَاغْفِرْ لَنا فِیما بَقِىَ مِنهُ
به گزارش پایگاه خبری تجریش به نقل از جماران ؛ در اینکه میان ماه های سال و روزها بعضی ایام از جایگاه ویژه ای برخوردارند هیچ شکی نیست و از میان ماه ها عنایت ویژه ای به ماه مبارک رمضان است. دو ماه شعبان و رجب پیش از آن واقع شده و گویا دروازه ای به این ماه شریف هستند. امام خمینی (س) در آستانه ورود به ماه مبارک رمضان به اصرار بانو فاطمه طباطبایی که مانند شاگردی در مکتبشان می نشستند و می آموختند، نامه ای عرفانی خطاب به او نوشتند. در این نامه، نکته های مهمی یادآور شده است. تاریخ آن، اردیبهشت سال 66 مطابق با شعبان 1407 قمری نگارش شده است. در بخشی از این نامه آمده: دعاها را گاهى با لقلقه لسان خواندم و از آنها چیزى حاصل نشد در این آخر شهر عرض مى کنم، اللَّهُمَّ انْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیِما مَضى مِنْ شَعبانَ فَاغْفِرْ لَنا فِیما بَقِىَ مِنهُ.
متن کامل نامه به شرح زیر است:
«بسم اللَّه الرحمن الرحیم
فاطى دختر عزیزم، از من مى خواهى براى تو چیزى بنویسم؛ چه بنویسد کسى که خود مبتلاى به نفس اماره بالسوء است و هرگز نتوانسته بلکه نخواسته این بت بزرگ را بشکند. اکنون در آستانه شهر اللَّه و مقام ضیافت اللَّه هستیم و من خود اقرار دارم که لایق این ضیافت نیستم. شهر شعبان المعظم که شهر امامان است در شرف گذشتن و ما خود را نتوانستیم مهیا کنیم براى شهر اللَّه. دعاها را گاهى با لقلقه لسان خواندم و از آنها چیزى حاصل نشد در این آخر شهر عرض مى کنم، اللَّهُمَّ انْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیِما مَضى مِنْ شَعبانَ فَاغْفِرْ لَنا فِیما بَقِىَ مِنهُ(1) از رحمت حق تعالى مأیوس نیستم و مباش، در دنیا [مباد] روزى که گناهان به آنجا رسد که از رحمت حق مأیوس شویم. دخترم این چند روز خواهد گذشت چه با عیش و نوش و چه با رنج و تعب؛ چه با غفلت از فطرت و چه با توجه به آن. عزیزم، خداوند- جل و علا- نور هدایت را در همه مخلوقات خصوصاً انسان نهفته است.
فطرت اللَّه، ما را خواهى نخواهى به او متوجه کرده و همه مخلوقات در هر حدى که هستند و به هر مذهبى که گراییده اند جز به حق تعالى و کمال مطلق به هیچ چیز توجه ندارند به حسب فطرت؛ گرچه خود ندانند و معتقد به غیر آن باشند انسان کمال مطلق را مى جوید و مى خواهد چه آنان که به توهّم بت را مى پرستند و چه آنهایى که حق- جل و علا- را منکرند و به دنبال ریاست. ملحدها گمان مى کنند متوجه به دنیا و خواستار ریاست و زعامت هستند، لکن به حسب واقع متوجه و خواهان قدرت مطلقه هستند و در جستجوى کمال مطلق و خود گمان خلاف مى کنند و شاید عذاب و عقاب براى همین جهل و توهّمات باشد. تو که مثلًا دنبال لباس خوب هستى و زینت بهتر، دنبال حق مى گردى و کاخ نشینان نیز دنبال قدرت مطلق هستند وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إلّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ(2) وَ قَضى رَبُّکَ الّا تَعْبُدوا إِلّا إِیَّاهُ(3) بنا بر وجهى این کلام دامنه دارد. بهتر آنکه درز بگیرم و تو را و خود و همگان را به خداى تعالى بسپارم. و السلام علیک و على عباد اللَّه الصالحین.
روح اللَّه الموسوی الخمینى»
1. « پروردگارا اگر ما را در ایامى که از« شعبان» گذشته است نیامرزیده اى پس ببخشاى ما را در باقیمانده آن». دعاى آخر ماه شعبان.
2. بخشى از آیه 44 سوره اسراء:« و هیچ موجودى نیست جز آنکه او را تسبیح مى کند ولى شما تسبیحشان را نمى فهمید».
3. بخشى از آیه 23 سوره اسراء:« پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید».
صحیفه امام؛ ج20، ص 253-254