مفهوم انتظار در فرهنگ مهدوی از جایگاه رفیعی برخوردار بوده و به معنای چشم به راه بودن برای ظهور واپسین ذخیره الهی و آماده شدن برای یاری او در برپایی حکومت عدل و قسط در سراسر گیتی است.
به گزارش پایگاه خبری تجریش به نقل از همشهریآنلاین ؛ مفهوم انتظار در فرهنگ مهدوی از جایگاه رفیعی برخوردار بوده و به معنای چشم به راه بودن برای ظهور واپسین ذخیره الهی و آماده شدن برای یاری او در برپایی حکومت عدل و قسط در سراسر گیتی است. به بیان دیگر، کیفیتی روحی است که باعث به وجود آمدن حالت آمادگی (انسانها) برای آنچه انتظار دارند، میشود و ضد آن، یأس و ناامیدی است. هر چه انتظار بیشتر باشد و هر چه شعلة آن فروزانتر و پر فروغتر باشد، تحرک و پویایی او و در نتیجه آمادگی نیز بیشتر خواهد بود. «فَرَج» به معنای «گشایش» است. انتظار فرج، برخاسته از فطرت کمال جوی بشری است؛ اگر چه عوامل دیگری نیز میتواند منشأ انتظار باشد. همچنین در خصوص انواع مفهوم انتظار، تعابیر و تفاسیر متعددی از سوی عالمان و محققان علوم دینی بیان شده و آثار متعددی در این زمینه منتشر شده که یکی از آنها، کتاب «انتظار عامیانه، انتظار عالمانه، انتظار عارفانه» به قلم حجتالاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان است که با بررسی مفهوم انتظار، سه رویکرد متفاوت به این مفهوم را مورد بررسی قرار میدهد؛ نگاه عامیانه، نگاه عالمانه و نگاه عارفانه. در بخش انتهایی کتاب هم به تناسب مفهوم انتظار با جوان و ویژگیهای جوانی پرداخته شده است. مولف در این اثر معتقد است، اساساً تحقق کامل وضعیت مطلوب، که در سایه حکومت موعود محقق میشود، تنها در صورتی امکان دارد که تمام مردم با مرام الهی موعود همراهی کنند. اما تجربۀ تاریخی حیات بشر نشان داده است که اکثر انسانها از پذیرش دستورات خدا سر باز میزنند. پس چگونه است که پس از ظهور حضرت، مردم به صورت فراگیر و پایدار از حق تبعیت میکنند و موجبات استقرار همیشگی حکومت موعود را فراهم میآورند؟ آیا در ذائقۀ انسانها تغییر غریزی خاصی رخ میدهد، یا ترس از حاکمیت دینی جرأت معصیت را از آنها میگیرد؟ به عبارت دیگر، آیا توان اندیشیدن علیه حق از بین میرود یا اساساً امکان سخن گفتن از اندیشههای باطل نخواهد بود؟ ... اگر آن جامعۀ موعود، تحقق پیدا کردنی است، آیا با پایبندی به تمام آن اصولی که رسول اکرم(ص) و جانشینان او(ع) به آنها مقید بودند تحقق پیدا خواهد کرد؟ اصولی که استفاده از زور را به حداقل میرساند و انعطافپذیری را به حداکثر؛ اصولی که لازمۀ رعایت کرامت انسان محسوب میشود و در اثر رعایت همین اصول فرصت سوءاستفادۀ منافقان و مؤثر شدن عناد کفار فراهم میشود؟ پس اگر قرار است جامعۀ مهدوی با پایبندی به آن اصول تحقق یابد، آیا حق دوباره دچار مظلومیت نخواهد شد؟ و اگر میشنویم حضرت دست به شمشیر برده و مخالفان دین را قلع و قمع میکنند، آیا این بر خلاف آن اصول نخواهد بود؟ ... به اعتقاد مولف، نگاه عامیانه به منجی، در همۀ ادیان عالم وجود دارد؛ تصور کسی که سوار بر مرکب خواهد آمد و دنیا را تنها با «اعجاز» دستانش متحوّل میکند و لابد بینیاز به همراهی مردم و هوشیاری آنها، زمین و زمان را زیر و رو کرده و بیاعتنا به سنتهای الهی و همۀ آنچه در طبیعت حیات بشر است، سعادت را برای انسان به ارمغان میآورد. یکی از آثار سوء نگاه عامیانه به موضوع منجی و مهدویت، عدم اشاعه فرهنگ اصیل انتظار در جهان بشریت است. وقتی ما سطحی نگاه کردیم، و تئوریهای حکومت آقا امام زمان(ع) را به صورت علمی بیان نکردیم و تحلیلی عالمانه از موضوع مهدویت و منجی ارائه ندادیم، کمکم این موضوع به یک امر خیالی و یا خرافی تبدیل شده و مانند یک سدّ بزرگ سبب میشود که نتوانیم فرهنگ اصیل انتظار را، بهویژه در میان نخبگان، اشاعه دهیم و ذهنها را به صورت دقیق متوجه این موضوع کنیم. وقتی نگاه عامیانه را کنار بگذاریم، سؤالها یکییکی میجوشند، و فکرها به کار میافتند ... همۀ ما در اثر جوشش این سؤالها و سپس نزدیک شدن به پاسخ آنها، وظایف خود را در این زمان و برای زمینهسازی ظهور، بهتر خواهیم شناخت. انتظار، احساسی مربوط به زمان آینده و یک وضعیت بهتر است. بنابراین هر چقدر تصور روشنتری از وضع مطلوب داشته باشیم، انتظارمان بیشتر خواهد بود. کسی که از وضع مطلوب بیاطلاع است، منتظر چه وضعیتی است؟ کسانی که از ظلم ناراحتند امّا هیچ تصور روشنی از عدالت ندارند، معلوم نیست اساساً چقدر عدالت را میپسندند و میپذیرند؛ و چقدر حاضرند در جامعهای با حاکمیت عدالت زندگی کنند.