دولت عراق احساس میکرد، با دادن هزینه و تلفات قابل قبولی، قادر به دستیابی به اهداف استراتژیک جنگ است، ولی به نظر میرسد رژیم عراق، برخی واقعیات و حقایق را در مورد ملت ایران نادیده گرفته بود. البته آنچه دولت عراق مشاهده میکرد، بسیار متفاوت بود با آنچه بعدها در جریان مقاومت ملت ایران در برابر تهاجم و تجاوز گسترده عراق اتفاق افتاد.
جنگ ایران و عراق به عنوان طولانیترین جنگ متعارف و دومین جنگ طولانی در قرن بیستم میلادی پس از جنگ ویتنام در چنین روزی در سال هزار و سیصد و پنجاه و نه به مردم ایران ـ که یک انقلاب نوپا را تجربه میکردند ـ تحمیل شد؛ اما این جنگ در چه شرایطی آغاز شد و شرایط ایران و منطقه آغاز یک دفاع هشت ساله مقابل ارتش بعث عراق چگونه بود؟
به گزارش پایگاه خبری تجریش به نقل از تابناک؛ مهدی خرم دل؛ سی و یکم شهریور هزار و سیصد و پنجاه و نه آغاز تجاوز ارتش بعث عراق در دوران رژیم صدام حسین به ایران و آغاز دفاع هشت ساله مردم ایران از سرزمینشان بود؛ جنگی که باید در روایتی تحلیلی به ابعاد مختلف آن با گذر قریب به چهار سال توجه کرد و سردار حسین علایی نخستین فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران در کتاب تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق به بررسی این نبرد بزرگ از آغاز تا فرجام با در نظر گرفتن همه ابعاد آن پرداخته است.
سردار حسین علایی در جمع بندی فصل اول کتاب تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق با موضوع «اوضاع ایران و عراق از پیروزی انقلاب اسلامی تا آستانه جنگ تحمیلی» درباره وضعیت ایران پیش از آغاز جنگ مینویسد: «ایران در یک سال و نیم از آغاز جنگ، درگیر و مشغول ایجاد بسترهای قانونی برای تشکیل نظام جمهوری اسلامی س از فروپاشی رژیم شاهنشاهی بود. در نتیجه دچار اختلاف نظرها و چالشهای سیاسی بسیاری بود. از سوی دیگر دچار تروریسم و گروههایی مثل فرقان و درگیریهای مسلحانه گروههایی همچون حزب دموکرات کردستان ایران و حزب خلق عرب وابسته به عراق در برخی از استانهای مرزی بود.
روابط خارجی ایران اساساً متحول و بسیاری از کشورهای دوست ایران تبدیل به دولتهای متخاصم یا دولتهای غیردوست شده بودند. امنیت داخلی در اولویت برنامههای دولت ایران قرار داشت و ایجاد یک دولت باثبات و نهادهای قانونی مردمی مهمترین دغدغه مسئولان کشور بود. چالشهای شدیدی بین افراد و گروههای رقیب در صدر حاکمیت وجود داشت که عملاً موجب شد آنان به تهدیدهای مرزهای غربی کشور نگاه جدی نداشته باشد. از نظر ساختاری ایران قبل از آغاز جنگ فاقد نهادهایی مانند شورای عالی امنیت ملی بود که بتواند به طور منظم مسائل مربوط به تهدیدهای نظامی و امنیتی علیه کشور را بررسی و ارزیابی کند و بحرانهای امنیتی و دفاعی را مدیریت نماید.
البته قانون اساسی جدید ایران نهادی با عنوان شورای عالی دفاع را پیش بینی کرده بود که قبل از شروع جنگ هنوز تشکیل نشده بود. برای مسئولان کشور هم آن قدر مسائل ساختاری و موضوعات داخلی وجود داشت که کمتر به تهدید خارجی، آن هم از نوع جنگ فکر میکردند. از سوی دیگر، معرفت لازم و ادراک کلی از تحولات محیطی و نیات حرب بعث عراق در بین دستگاههای سیاسی و نظامی و امنیتی کشور وجود نداشت که بر مبنای آن احتمال وقوع جنگ را پیش بنی کنند؛ بنابراین، درک صحیحی از تهدیدهای جدی عراق که ممکن بود به روز جنگ بینجامد، در ستاد مشترک ارتش و شورای عالی دفاع به وجود نیامده بود تا اقدامات بازدارنده لازم برای ابعاد سیاسی، حقوقی، نظامی و بین المللی انجام گیرد. بر همین اساس برآورد دقیقی از تهدید عراق وجود نداشت. همچنین یک طرح مؤثر نظامی در سطح ستاد ارتش برای مقابله با تهاجم ارتش عراق آماده نشده بود.
باید توجه داشت به دلیل جو حاکم و شرایط محیطی آن دوران، به اطلاعات و اخبار دریافتی از تحرکات عراق اعتنای زیادی نمیشد و انتظار تهیه یک طرح و انتظار تهیه یک طرح مؤثر در آن شرایط خیلی با واقعیات سازگار نبود. گفته میشود چهار ماه پیش از آغاز جنگ، ستاد مشترک ارتش طرحی را برای مقابله با تهاجم احتمالی عراق تهیه و ابلاغ کرده بود. بر اساس، نیروی زمینی ایران در طرح آفندی ابومسلم که از سابق وجود داشت و اهداف آن بصره و بغداد و کرکوک بود، تجدیدنظر کرد و طرح پدافندی ابوذر را تهیه نمود. در آغاز جنگ به علت تغییر عمده در اوضاع منطقه و دگرگونی در ساختار و گسترش واحدهای منظور شده در طرح ابوذر، این طرح دیگر قابل اجرا نبود.
نیروی هوایی ایران نیز طرحی را به نام «شبح 3» آماده کرده بود، ولی این نیرو نیز عملاً نتوانست این طرح را اجرا کند. البته لشکرهای 81 و 92 زرهی طرح پدافندی ابوذر را در 20 شهریور 1359 با اعزام گروههای رزمی از دیگر یگانها و تیپهای مستقل مورد مطالعه قرار دادند. با اینکه پیش از آغاز جنگ تحمیلی، قرائن و شواهد بسیاری مبنی آمادگی ارتش عراق برای یک تهاجم گسترده به ایران وجود داشت، ولی یگانهان ارتش کاملاً در مرزهای غربی کشور مستقر نبودند. بعد از آغاز جنگ نیز مدتی زمان برد تا این یگانها کاملاً به مناطق جنگی اعزام شوند. بنابراین وضعیت آمادگی دفاعی و نظامی در کشور وجود نداشت. دولت هم در آن هنگام در حال سازماندهی، بازسازی و ایجاد نیروهای مسلح متناسب با شرایط پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود. پس میتوان گفت که عامل بازدارندگی بین ایران و عراق از بین رفته بود.
در آغاز جنگ، هرچند ایران درآمد نفتی مناسب داشت، تولید نفت ایران نسبت به دو سال قبل از آن کاهش یافته بود و تعاملات اقتصادی اقتصادی کشور نسبت به دوران رژیم گذشته بسیار محدودتر شده بود. در چنین شرایطی ایران دچار چالشهای سیاسی بسیاری با کشورهای جهان بود؛ از جمله با آمریکا، برخی کشورهای اروپایی، شوروی و بعضی از کشورهای عربی. پس ایران در آغاز جنگ، از نظر نظامی در وضعیتی نابسامان، از نظر سیاسی متشتت و دچار چنددستگی و اختلافات داخلی، از نظر اقتصادی در حال آشفتگی و از نظر بین المللی در شرایط نسبتاً منزوی به سر میبرد. اما حکومت عراق در آستانه جنگ تحمیلی دارای ثبات سیاسی بود، ساختاری یکپارچه داشت و قدرت متمرکز استبدادی و دیکتاتوری و حاکمیت امنیتی و پلیسی را بر کشورش حاکم کرده بود و از تهدیدهای خارجی هم نگران نبود. این کشور یک پیمان دوستی و همکاری سیاسی، نظامی و اقتصادی با اتحاد جماهیر شوروی در سال 1972 است و با کشورهای بلوک شرق نیز مناسبات خوبی برقرار کرده بود.
در همین حال عراق در حال تلاش برای کاستن از اتکاء به شوروی و شروع روابط حسنه با فرانسه بود. همچنین در حال نزدیک شدن به آمریکا و برخی کشورهای اروپایی و فاصله گرفتن از سوریه به دلیل رقابتهای حزبی بود. حزب بعث تفکرات ضدشیعی و ضدایرانی داشت و ایران و انقلاب اسلامی را تهدید برای خود به شمار میآورد. این حزب در جهان عرب احساس برتری میکرد و میکوشید قدرت و نفوذ عراق را در بین اعراب توسعه دهد. عراق خود را برای جنگ با ایران آماده میکرد و برای این منظور رئیس جمهور عراق تصفیه درونی را در حزب بعث آغاز کرد. او مخالفان خود را به شدت سرکوب کرد تا پس از آغاز جنگ هیچگونه نگرانی داخلی نداشته باشد. با قدرت گرفتن صدام در حزب بعث، زمینه برای تشدید واگرایی و اختلاف با ایران بیشتر فراهم آمد و نهایتاً خصوصیات و ویژگیهای شخصیتی صدام حسین، عراق را به جنگ با ایران کشانید.
محاسبات صدام حسین بر این مبنا بود که شرایط نابسامان داخلی و بین المللی ایران و همچنین توسعه قدرت نظامی ارتش عراق، این کشور را سریع و آسان به اهداف خود در جنگ خواهد رساند. عراق تهاجم را زمانی شروع کرد که ایران آمادگی ورود به یک جنگ تمام عیار را نداشت. ارتش ایران در بحران هویت و نیز مدیریت و فرماندهی به سر میبرد و در حال تصفه و بازسازی بود. رابطه ایران با کشورهای پشتیبانی کننده و منابع لجستیک قطع بود. فرماندهانی که برای ارتش انتخاب میشدند، اگرچه از بدنه ارتش بودند، با طرحهایی که ارتش در زمان شاه و با همکاری مستشاران آمریکایی تهیه کرده بود، آشنایی چندانی نداشتند. همچنین سیستم لجستیک ارتش را خوب نمیشناختند.
سپاه پاسداران تازه شکل گرفته بود و هنوز ساختار نظامی و تجهیزات جنگی نداشت؛ بسیج هم تازه متولد بود و سازماندهی و آموزش گستردهای نداشت. در سطح تصمیمگیری ملی، اختلافهای سیاسی گستردهای وجود داشت که مدیریت کشور را ناکارآمد کرده بود. دولت شهید رجایی با رئیس جمهور در حال چالش بود و بسیاری از وزرا و از جمله وزیر امورخارجه و تعدادی از مدیران کشور همچنان تعیین نشده بودند. از سوی دیگر در برخی استانهای کشور درگیریهای مسلحانه بین احزاب مورد حمایت عراق با مأموران دولتی در جریان بود. طبیعی است که در چنین شرایطی ایران خواستار جنگ نبود و آن را به ضرر خود میدانست اما عراق تصور میکرد فرصت مناسب برای جنگ با ایران یافته است.
چه عواملی در بروز جنگ مؤثر بود؟
سردار حسین علایی در جمع بندی فصل دوم کتاب تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق با موضوع «آمادگی عراق برای جنگ»، عوامل بروز جنگ را این گونه جمع بندی میکند: معمولاً هر جنگی را با بهانهها و با بروز زمینههایی و با اهداف سیاسی معین و مشخصی آغاز میکنند. راهبرد هر جنگ، طرک طرح و برنامه عملی است که با کاربرد زور و ابزارهای نظامی، هدفهای سیاسی را تعقیب میکند. عراق از مدتها پیش خود را برای جنگ با ایران آماده کرده بود. او پیش از جنگ، با کمک حزب دموکرات نیروهای مسلح ایران را از مرز ایرانشهر تا اشنویه و از مهاباد تا جنوب کردستان درگیر ساخته بود و با آغاز جنگ درگیر نیازی نداشت برای این مناطق نیروی اساسی تخصیص دهد.
رئیس جمهور عراق با تصور نادرست از وضعیت اقتصادی نظامی و ظرفیتها و توانمندیهای جمهوری اسلامی و با گمان ضعف نظامی و سیاسی ایران و اطمینان از موفقیت و پیروزی ارتش عراق، جنگ را برنامه ریزی کرد. صدام محیط منطقهای و بینالمللی را برای چنین حملهای مناسب و مساعد میدید. او در شرایطی تصمیم به تهاجم نظامی علیه ایران گرفت که آمریکا به دلیل از دست دادن منافعش در ایران و فروپاشی نظامی شاهنشاهی، به دنبال راهی برای بازگشت به ایران بود.
با ظهور اندیشه انقلاب اسلامی، شوروی هم نگران افول مکتب مارکسیم در کشورهای مسلمان و همچنین درگیر اشغال افغانستان بود. روئسای کشورهای عربی نیز با احتمال تکرار نهضت اسلامی مردم در کشورهایشان نگران از دست دادن تاج و تحت خود بودند. در چنین شرایطی، صدام احساس میکرد با همسو شدن اهداف و قدرتهای جهانی و کشورهای عربی همسایه ایران با اهداف او، میتواند اقدام نظانی کند و موجبات شکست جمهوری اسلامی را فراهم آورد و با سربلندی حکومت خود را در عراق تداوم بخشد. او از بهانههای تاریخی برای تهاجم نظامی به ایران سود جست. عراق تصور میکرد ایران توان کنترل و مدیریت جنگ را نخواهد داشت و با توجه به آشفتگیهای سیاسی داخلی و عدم روابط مناسب بین المللی و نداشتن تجربه کافی دولتمردان جدید، بروز جنگ باعث ایجاد یک بحران ملی در ایران خواهد شد و این بحران، پیروزی عراق را رقم خواهد زد.
دولت عراق با آغاز جنگ قصد داشت ظرف چند روز یا چند هفته به یک پیروزی عظیم نظام برسد. عراق سعی میکرد از طریق جنگ بر رودخانه اروند تسلط یابد و معاهده مرزی 1975 را ملغی اعلام کند. همچنین با جداسازی استان خوزستان از ایران و تصرف مناطق مشخصی از غرب کشور، ایران را وادار به تسلیم در برابر خواستههای خویش کند و خود را قهرمان جهان عرب در جنگ قادسیه لقب دهد. دولت عراق احساس میکرد با دادن هزینه و تلفات قابل قبولی، قادر به دستیابی به اهداف استراتژیک جنگ است، ولی به نظر میرسد رژیم عراق برخی واقعیتها و حقایق را در مورد ملت ایران نادیده گرفته بود. البته آنچه دولت عراق مشاهده میکرد، بسیار متفاوت بود با آنچه بعدها در جریان مقاومت ملت ایران در برابر تهاجم و تجاوز گسترده عراق اتفاق افتاد.
درباره کتاب تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق
کتاب تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق در 2جلد به ابعاد مختلف جنگ، از ابتدای پیروزی انقلاب تا شروع تهاجم عراق، عملیاتها، جنگ شهرها، جنگ نفتکش ها، حملات شیمیایی عراق و... تا رویدادهای پایان جنگ می پردازد.
کتاب تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق که در چاپ اول با عنوان روند جنگ ایران و عراق به چاپ رسیده بود با استقبال فراوان خوانندگان عزیز به ویژه رزمندگان دوران دفاع مقدس مواجه شد.
بازخوردهایی که از پیشکسوتان جهاد و شهادت، اساتید دانشگاه و نیز علاقمندان به تحلیل وقایع جنگ تحمیلی دریافت شد، مشخص ساخت در بعضی قسمت ها به توضیحات بیشتری نیاز است.
از سوی دیگر، با گذشت زمان، اطلاعات عادی و محرمانه بیشتری از دوران جنگ انتشار یافت که با استفاده از آنها محتوای کتاب کاملتر شد.
همچنین عکسهای بیشتری در متن کتاب قرار گرفت تا شواهد تصویری بر مطالب کتاب افزوده شود.