کشورهای آفریقایی چند سالی میشود که به صورت جدی بیدار شده و علیه استعمارگرانی که قرنها آنها را تحت سلطه خود گرفتند، قیام کردهاند.
از سال ۲۰۲۰ تا به امروز هشت کودتا در آفریقای مرکزی و غربی رخ داده است. کودتاهایی که فرصت عکس العمل را از استعمارگران به ویژه فرانسویها گرفته و وقتی برای فکر کردن و واکنش نشان دادن برای آنها نگذاشته است. رویدادهای اخیر گابن هم که دیگر مصیبتی تازه برای فرانسویهاست. آنها زمانی نداشتند تا به خود بیایند و کاری بکنند.
امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه هفته گذشته در دیدار خود با سفرای کشورهای مختلف درباره "اپیدمی کودتا" سخن گفت. از آن سخنرانی زمانی نگذشت که کودتای دیگری به لیست ساکنان الیزه اضافه شد. البته درست است که کودتا در نیجر با کودتا در گابن از نظر ظاهری تفاوتهایی دارد، ولی هر دو از ملتهایی ریشه دوانده که از قرنها استعمار خسته شده اند و حالا میخواهند نفسی تازه بکشند.
بسیاری از تحلیلگران میگویند اگر اتفاقات در گابن به همین منوال ادامه پیدا کند پاریس یکی دیگر از دوستانش را در منطقه آفریقا از دست خواهد داد. مکرون در مارس ۲۰۲۳ چند ماه قبل از اتفافات اخیر از گابن دیدن کرد. البته نباید دور از نظر داشت که گابن در میان کشورهای آفریقایی شاید یکی از کشورهایی است که زودتر به فکر خلاص شدن از استعمار فرانسه افتاده است. این کشور از سال ۲۰۱۷ به دنبال سیاستی مستقل از فرانسه بود، اما با این حال در حال حاضر ۸۰ شرکت فرانسوی در گابن فعالیت دارند و یک پایگاه نظامی با حدود ۴۰۰ نظامی در این کشور مستقر است. این پایگاه نظامی یکی از چهار واحد نظامی دائمی فرانسه است که در قاره آفریقا مستقر است.
کاخ الیزه هم اینک این کودتا را محکوم کرده و خواستار برکناری کودتاچیان از قدرت و اعاده نظم مبتنی بر قانون اساسی شده است. اما با توجه به شدت احساسات ضدفرانسوی در سراسر منطقه، حوادث گابن ضربه دیگری به نفوذ پاریس است. قبلاً نیروهای فرانسوی مجبور به ترک جمهوری آفریقای مرکزی، مالی و بورکینافاسو شده بودند.
پاریس، اما علی رغم ظاهرسازیهای خود این روزها به استعمار نو در قاره آفریقا متهم است که البته دولت فرانسه از آن برای توجیه مشکلات کشورهای آفریقایی استفاده میکند. پاریس میگوید سالهاست که به دنبال تغییر و به اصطلاح خودِ پاریسیها مبارزه با گروههای تروریستی و ایجاد تغییراتی در سیاستهای قاره سیاه است، اما هم خود و هم متحدانش به خوبی میدانند دیگر گوشی برای شنیدن این توجیهات وجود ندارد. در حقیقت فرانسه کشوری است که به بهانه حفظ امنیت وارد خاک آفریقا شد، اما با استعمار و استثمار، ثروت و معادن کشورهای مختلف این قاره را غارت کرده است.
مکرون از به رسمیت شناختن قدرت شرکت کنندگان در کودتای نیجر خودداری کرد، خواستار بازگشت رئیس جمهور بازوم به قدرت شد و خواستههای حکومت نظامی در مورد خروج سفیر فرانسه از نیامی و خروج نیروهای فرانسوی را رد کرد.
اما وی از دیگر رهبران جهان حمایت کافی دریافت نکرد. به عنوان مثال، جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا که میخواهد پایگاه نظامی خود را در نیجر حفظ کند، مخالف گفتگو با حکومت نظامی نیست. اروپاییها به دنبال فروکش کردن بحران هستند. دولتهای آفریقای غربی در مداخله قهری، کند هستند - حتی نیجریه که ارتش آن در صورت انجام عملیات نظامی در خط مقدم خواهد بود؛ و این چیزی جز تاثیر سالها تحت فشار استعمار بودن نیست که یکی از ضربههای آن همین است که امروز قدرت واکنش را از خود آفریقاییها آن طور که باید گرفته است.
حالا این سوال را بسیاری از تحلیلگران این روزها از خود میپرسند: آیا قرار است فرانسه و متحدانش تصمیمهای سختی را در مورد گابن اتخاذ کنند؟ اتحادیه آفریقا و اتحادیه اروپا این کودتا را محکوم کردند. یکی از وزرای خارجه غربی حتی ابراز تاسف کرد که فرانسه در گابن، مانند نیجر یا مالی، اهرم بسیار کمی برای تغییر وضعیت دارد.
یکی دیگر از مواردی که این روزها دغدغه دولت فرانسه شده علاقه و اشتیاق آفریقا برای همکاریهای بیشتر و نزدیکتر با روسیه است. آفریقاییها میگویند روسیه از وارثان اصلی اتحاد سابق جماهیر شوروی بوده که همواره از استقلال آفریقا حمایت میکرده است و حالا مسکو را نمایندهای برای خود میدانند که میتواند آنها را از شر سالها استعمار خلاص کند.
حالا نفوذ روسیه که از احساسات ضدفرانسوی استفاده میکند، در حال افزایش است. در طول چند سال، قدرتهای آفریقایی خود را از قید و بندهای پاریس رها و شروع به کسب سیمای مستقل تری کردند و ریشه این جنبش در مسکو است. ماه گذشته، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه میزبان دومین اجلاس سران روسیه و آفریقا بود و اجلاس اخیر بریکس در آفریقای جنوبی که در آن شش عضو جدید به این بلوک پذیرفته شدند، برای روسیه موفقیت آمیز بود. برای غرب این یک تحول خطرناک و احتمالاً غیرقابل برگشت است. این واقعیت که مصر و اتیوپی به بریکس ملحق شده اند باعث میشود آفریقاییها به این سمت نگاه کنند.
کودتاهای آفریقا را میتوان یادآور بی اعتبار شدن دموکراسی و سقوط نفوذ غرب در جهانی دانست که سیاستمداران قدرتمند و راه حلهای نظامی را میپسندد. افزودن گابن به فهرست کشورهای سهیم در شورش ها، مقاومت فرانسه را در برابر نیروهایی که میخواهند آن را از آفریقا بیرون برانند، دشوارتر میکند و شاید اثر دومینوی فعلی بعد از چندی خود را نشان دهد و ترس فرانسویها بعد از سه قرن استعمارگری بر بیش از ۳۵ درصد از قاره آفریقا جامه عمل به خود بپوشد.