شاه کلید عبور کسب و کارها  از بحران عصرحاضر

شاه کلید عبور کسب و کارها  از بحران عصرحاضر

در حال حاضر بر اساس شرایطکشورمان ، بر هیچکس پوشیده نیست که کلیه کسب و کارها با بحرانی سخت ، جدی و بی رحم روبرو هستند . در تکنیک های تحلیل استراتژیک از روش معروفی بهنام PESTLE استفاده می کنند که روش بسیار کارآمد و مفید می باشد . بصورت کلی اگر در این روش تحلیل ، دو یا سه عامل از شش فاکتور این  روش PESTLE، در شرایط بحرانی باشد اصولا دوران آشفتگیChaos می نامند.

بحران های پیش رو در عصر حاضر:

1-  بحران سیاسی(داخلی و خارجی:تحریم ظالمانه و بی سابقه در تاریخ)

2- بحران اقتصادی

3- بحران اجتماعی ( ارزش هایی که در جامعه در حال رنگ باختن و تغییر میباشد)

4-بحران تکنولوژی( کرونا با همه بدی  هایی که داشت ولی بی شک سرعت انقلاب صنعتی چهارم را چندین برابر شدت بخشیده است)

5- بحران زیست محیطی (کم آبی ، آلودگی شدید هوا )

6- بحران قانون گذاری

برای هر کدام از این بحرانها می توان مقاله ها نوشت ،  اما در این مقاله قصد این را ندارم و به صورت مجمل و مختصر به آنها اشاره نمودم . حقیقت این است که فضای کسب و کار اینقدر وخیم است که ما نه تنها از دوران آشفتگی گذشته ایم ، بلکه به اعتقاد اینجانب به دوران ابهام و تحیر رسیده‌ایم . کسب و کارها در شرایط امروز برای ادامه حیات خود در حال تقلا می باشند. اما چاره کار کجاست ؟ چگونه می توانریسک فعالیت در چنین شرایطی را کم نمود ؟ آیا بستن فعالیت اقتصادی علاج کار است ؟ همه کارمند رسمی دولت نیستند که بتوانند حداقل حقوق دریافتی ماهانه را به صورت تضمینی داشته باشند . و اصلاً آیا می توان کلی سابقه و فعالیت گذشته را به یکباره محو نمود ؟.

از طرفی هم یک اصل کلی وجود دارد که در درون هر بحران و آشفتگی ، فرصت های فراوانی نشسته است به شرط آنکه با دقت نظر خاص به معضلات نگاه بیندازیم و همواره با مثبت اندیشی به دنبال پیدا کردن راه حل باشیم .

عوامل کلیدی برای گذر آسان تر از شرایط بحرانی

در تمامی مشاوره هایی که در حال حاضر میدهم . دوستان را برای گذر راحت تر از این دوران تحیر و ابهام ، تشویق به آن می کنم که در کسب و کار و خود سه عامل و فاکتور کلیدی را حتماً در نظر داشته باشند . اولاً بایستی سعی کنند که مارجین یا حاشیه سود خود را به حداکثر برساند . ثانیاً فروش نقدی را در اولویت فعالیت خویش قرار دهند . البته گاهاً امکان فروش نقدی میسر نمی باشد . با این حال باید تلاش خود را بکار گیرند تا هرچه بیشتر به سمت فروش نقدی حرکت نمایند . ثالثاً سهم بازار و تعداد مشتریان خود را افزایش دهند . تا وابسته به یک یا چند مشتری خاص نباشند . و ریسک وابستگی شدید به تک منبع درآمدی را از بین ببرند .

استراتژی برندیگ و برندسازی

اما برای این اجرای این سه عامل یا فاکتور ، چه شاه کلیدی وجود دارد که می تواند در کوتاه ترین زمان ممکن و نیز هم زمان ، این عوامل و فاکتور های حیاتی  را به اجرایی شدن نزدیک نماید . به گمانم بدون هیچگونه مبالغه آن شاه کلید یرندینگ و برندسازی میباشد. البته بنده منکراثرسایراقدامات زیرساختی و مدیریتی نیستم . اما آن استراتژی که می تواند چه در این دوران و چه در دوران های عادی عامل اساسی برای نائل شدن به اهداف اصلی سازمان باشد، استراتژی برندینگ و برندسازی میباشد .نکته جالب آنکه استراتژی برندسازی نه تنها شاه کلید عبور از این بحران عصر حاضر می باشد . بلکه خود نیز به عنوان یک دارایی غیر ملموس و غیرمشهود می‌تواند جزو دارایی و ثروت شما قرار بگیرد.

اگر این سوال نیز برای شما مطرح است که چرا برندسازی به عنوان شاه‌کلید عبور از بحران ها می دانم ؟ بایستی بگویم که پاسخ آن بسیار مفصل و مشروح میباشد که انشاالله در مقالات آتی به صورت گسترده تربه آن خواهم پرداخت ، اما به طور اجمالی و به عنوان بخش اول از پاسخ خود لازم است به این نکته اشاره کنم که طبق اصول فروش و بازاریابی از مهمترین اقدامات برای توسعه بازار و فروش، مبحث جایگاه گیری در ذهن مشتریان ( positioning) می باشد . بدین معنا که وقتی از مشتریان بالقوه در مورد یک کالا سوال میشود، بایستی ارزیابی نمود که جایگاه هر برند در محصولی خاص در اذهان مشتری چه جایگاه و انتظاراتی را رقم می زند . به طور مثال وقتی در مورد زعفران صحبت می کنیم ، سه سوال مهم در ذهن مشتری وجود خواهد داشته باشد . اولاً چه برندهایی شناخته شده ای در این زمینه فعالیت دارند و در ذهن مشتری بلافاصله نقش می بندد ثانیا با توجه به برند ها و کیفیت هایی که می شناسید انتظار چه کیفیت و قیمتی را از این برند دارید و ثالثا بر اساس برند هر زعفران ، چه توقع و انتظاراتی در ذهن شما ظاهر می گردد؟ یا مثال واضح و ملموس تر دیگر را میتوان خرید موبایل مطرح نمود ،  فرض کنید از شما برای خرید موبایل مشورت گرفته می شود . شما بلافاصله چه برندهایی در ذهنتان نقش می بندد ؟ و برای هر کدام چه کیفیت و انتظاراتی دارید ؟ و بر اساس آگاهی ذهنی خود چه قیمت پیشنهادی را منصفانه میدانید ؟

حال سوال من از شما این است با چه استراتژی میتوان ، برای دست یابی به این فاکتور مهم یعنی جایگاه سازی در ذهن مشتریان بالقوه اقدام نمود ؟بدیهی است ساده ترین استراتژی ، استراتژی برندسازی و برندینگ میباشد . در اینجا لازم می‌دانم مجدداً تاکید نمایم که برندسازی و برندینگ را با هزینه الکی تبلیغاتی اشتباه نگیرید . (در صورت تمایل مراجعه شود به مقاله: بنام برندینگ بکام تبلیغات ) بلکه برندسازی و برندینگ یک استراتژیک و علم مهم در زمینه توسعه بازار می باشد که از درون سازمان به سمت بیرون سازمان، نقشه راهی مدون طراحی می نماید . و تمامی اجزای سازمان بر اساس این استراتژی برندینگ مدون شده تنفس و حرکت می نماید . و تبلیغات تنها جزئی کوچک از ابزارهای برندینگ می باشد .

این برندینگ و برندسازی است که به شما اجازه می دهد تا مارجین یا حاشیه سودی بالاتر ، فروش نقدی تر و همچنین تعداد مشتریان بالاتری را برای کالا و محصول خود جذب نمایید ، و به کسب و کار شما حاشیه امنیت بیشتری فراهم مینماید .

پس هزینه درست در زمینه برندینگ شاه کلید عبور کسب و کارها از دوران تحیر و ابهام پیش روی ماست و نیز مهمترین سرمایه گذاری جاودانه برای کسب و کارها ، مسلماً هر مقدار هزینه معقول و سرمایه گذاری درست بر اساس اصول و علم برندسازی، میتواند سودی مناسب با بازده مالی ( ROI ) بسیار بالاتری به کسب و کار شما باز گرداند .

 

محمدحسین اکبرزاده سعیدی

@tajrishonline

ما را دنبال کنید