ترجمه_اختصاصی از تجریش آنلاین
در مقاله پیش رو آقای میشل مسینگ در خصوص ارتباطات پیچیده موجود در مدرسه کندی هاروارد وجود دارد گزارش می دهد .
در 5 ژانویه، تنها چند ساعت پس از اینکه The Nation مقاله من را در مورد اینکه چرا مدرسه کندی، هاروارد پیشنهاد کمک هزینه تحصیلی خود به کنت راث، مدیر سابق دیده بان حقوق بشر را لغو کرده بود، پست الکترونیکی دریافت کردم که در آن گاردین قبلاً با او تماس گرفته بود. برای یک مقاله به شوخی پاسخ دادم: «شاید مدرسه کندی دوباره شما را دعوت کند. او جواب داد."چه فرصتی دست نیافتنی بهتر از این !"
دو هفته بعد، مدرسه کندی، راث را دوباره دعوت کرد. این بازگشت به دنبال موجی از اعتراضات و پوشش رسانه ای به دین بود که پیشنهاد مرکز حقوق بشر کار در مدرسه کندی را به این دلیل که دیده بان حقوق بشر "سوگیری ضد اسرائیلی" دارد (به عنوان یک عضو هیئت علمی) وتو کرده بود. آن را برای من توصیف کرد. در 7 ژانویه، ماتیاس ریسه، مدیر دانشکده مرکز، نامه ای را ارسال کرد که در آن مشاهده می شود که "کنت سخنور و واقعاً بسیار باهوش است و هرگز از مناظره دوری نمی کند" و خاطرنشان کرد که گفتگوی او با کنت برای توضیح تصمیم رئیس مدرسه "یکی از پست ترین لحظات زندگی حرفه ای من بود"»
PEN آمریکا بیانیهای صادر کرد که در آن از تصمیم رئیس دانشگاه را «تأیید» کرد و گفت که این تصمیم «سوالهای جدی در مورد اعتبار» برنامه حقوق بشر هاروارد ایجاد میکند. بیش از 1000 دانشجو، استادان و فارغ التحصیلان هاروارد نامه ای را امضا کردند که در آن از "تصمیم شرم آور در خصوص قراردادن کنت راث در لیست سیاه " انتقاد کردند و از المندورف خواستند، استعفا دهد. از جمله اعضای هیئت علمی معترض به تصمیم او، لری سامرز بود که در توییتی نوشت که در حالی که از دیدگاه های کن راث در مورد اسرائیل متنفر است، فکر می کند که مانع از پیوستن یک مدافع برجسته حقوق بشر به یک مرکز برجسته حقوق بشر «بر اساس دیدگاه ها/شیوه های آن شخص می شود. بیان با تعهد عمیق به تنوع فکری که باید یک ارزش اساسی در دانشگاه ها باشد سازگار نیست.
این مناقشه نه تنها توسط گاردین، بلکه هاروارد کریمسون، موسسه آموزش عالی کرونیکل و بوستون گلوب پوشش داده شد که در سرمقاله ای سوزان، رئیس دانشگاه را به دلیل ارسال «پیامی دلهره آور مبنی بر اینکه محدودیت های قابل توجهی در هاروارد وجود دارد» سرزنش کردند که ایده ها قابل قبول محسوب می شوند. در این صورت، به نظر میرسد که اگر کسی به شدت از دولت اسرائیل انتقاد کند، میتواند عواقبی را برای حرفهاش به دنبال داشته باشد. به همین دلیل است که المندورف به راث و مهمتر از آن، دانشجویان و اساتید دانشگاه هاروارد توضیح مناسبی را مدیون است – مبادا خطر مشارکت در محیط خودسانسوری را داشته باشد.
خود راث، کمپین خستگی ناپذیری را علیه رئیس اجرا کرد و همان تاکتیکهایی را که در هنگام مدیریت دیدهبان حقوق بشر علیه حاکمان مستبد به کار برده بود، استفاده کرد . در ده ها مصاحبه و حضور در برنامه های پرسش و پاسخ ، او از المندورف خواست که دلایل تصمیم خود را فاش کند. او در یک مقاله نظری در گاردین نوشت: «انکار شدن از این کمک هزینه به طور قابل توجهی مانع آینده من نخواهد شد. اما من نگران دانشگاهیان جوانی هستم که کمتر شناخته شده اند. اگر بتوانم به دلیل انتقاد از اسرائیل لغو امتیاز بورسیه شوم، آیا آنها نیز با طرح این موضوع در خطر خواهند بود ؟»
چند صدای پراکنده از المندورف حمایت کردند. جرالد اشتاینبرگ، بنیانگذار سازمان غیردولتی مانیتور که به شدت طرفدار اسرائیل است، به رئیس دانشگاه تبریک گفت که فریب «وجهه اخلاقی اعطا شده به راث و HRW» را نخورد. و جاناتان گرینبلات، مدیر لیگ ضد افترا، در مقالهای در تایمز اسرائیل، من را متهم کرد که «حفره خرگوش یهودیستیزانه» را فرو ریختم و به «شماهای یهودیستیزانه» درباره «کنترل، قدرت و نفوذ مالی یهودیان» تقویت کردم . همه اینها بخشی از کمپین ADL است تا منتقدان اسرائیل - از جمله یهودیان - را با قلم موی یهودی ستیزی در تلاشی مذبوحانه برای ترساندن آنها به سکوت بکشاند. نه تنها کارساز نخواهد بود، بلکه ADL را در زمانی که مبارزه با یهودستیزی مانند همیشه ضروری است، بی اعتبار می کند.
در جلسه هیئت علمی در 17 ژانویه که برای بحث در مورد این موضوع فراخوانده شد، احساسات ابراز شده علیه المندورف تقریباً متفق القول بود. رئیس دانشکده که برای افشای دلایل تصمیم خود تحت فشار بود را نپذیرفت. با این حال، دو روز بعد، او ایمیلی به مجمع مدرسه کندی ارسال کرد و اصرار داشت که تصمیم او برای لغو دعوتنامه راث «تأثیر حامیان مالی نبود»، بلکه «بر اساس ارزیابی من از مشارکتهای بالقوه او در مدرسه بود. ” با این حال، او افزود که قرار است یک کمیته در دانشکده ایجاد کند تا فرآیندی را برای ارزیابی انتصاب اعضای آینده ایجاد کند. در مورد خود راث، المندورف نوشت: «اکنون معتقدم که در تصمیمم برای عدم انتصاب او به عنوان همکار اشتباه کردم،» و افزود که دعوت از او دوباره رخ خواهد شد. من بسیار متاسفم که این تصمیم به طور ناخواسته مأموریت مدرسه و تعهد ما را برای باز کردن بحث به روشی که من نمیخواستم و باور نمیکنم درست باشد، مورد تردید قرار داد.»
در اوایل فوریه، راث چند روز را در یک دور پیروزی در مدرسه گذراند - سخنرانی کرد، در کلاس حاضر شد و با خود المندورف ملاقات کرد. او در هر فرصتی از رئیس دانشگاه خواست تا تصمیم اولیه خود را توضیح دهد. راث به نیویورک تایمز گفت: «به وضوح به نظر میرسد که این تأثیر حامیان مالی است که استقلال فکری را تضعیف میکند. او به من گفت: "من فکر می کنم همه چیز در مورد اسرائیل است"
آیا این است؟ در حالی که دریافتن ذهنیت رئیس غیرممکن است، بررسی دقیق عملیات مدرسه کندی می تواند به روشن شدن تصمیم المندورف کمک کند و در عین حال برخی مشکلات ساختاری و عمیق تر را در ثروتمندترین و معتبرترین مدرسه سیاست عمومی کشور نشان دهد.
یک مکان خوب برای شروع، حضور گسترده اسرائیل در مدرسه است. هسته اصلی آن بورسیه Wexner Israel است. از سال 1989، بنیاد Wexner هر سال 9 یا 10 اسرائیلی را به مدرسه میفرستد که شهریه، بلیط هواپیما، مسکن و حتی کتابهای درسی آنها را مینویسد.
تجزیه و تحلیل بیش از 300 فارغ التحصیل این برنامه نشان می دهد که اکثریت قریب به اتفاق اسرائیلی های یهودی هستند. 20 درصد از جمعیت اسرائیل که عرب هستند و نزدیک به 5 درصد که مسیحی غیر عرب هستند یا بهطور دیگری به عنوان یهودی شناخته نمیشوند، تنها درصد کمی از هموطنان را تشکیل میدهند.
حتي در ميان جمعيت يهودي اسرائيل، دامنه هم نوعان محدود است. میزراحیم ها -اسرائیلی های یهودی از کشورهای عربی یا شمال آفریقا- تقریباً 45 درصد از جمعیت اسرائیل را تشکیل می دهند، اما تنها تعداد انگشت شماری از یاران وکسنر را تشکیل می دهند.
بخش عمده ای از هموطنان از همان قشر جامعه شناختی هستند و حتی نماینده جامعه یهودی اسرائیل نیستند.این قشر عمدتاً متشکل از متخصصان و کارمندان دولتی است که برای مشاغل بالاتر آماده می شوند. حدود 10 درصد از فارغ التحصیلان در زمینه آموزش، بشردوستی یا عدالت اجتماعی کار کرده اند.
10 درصد دیگر در بهداشت، پزشکی یا بیمارستان ها کار کرده اند و نسبت مشابهی نیز در دانشگاه، روزنامه نگاری و هنر کار کرده اند. حدود 20 درصد به وزارتخانه های دولتی - از حمل و نقل و انرژی گرفته تا دارایی و امور خارجه - وابسته شده اند.
بقیه در ارتش، اطلاعات، اجرای قانون یا دادگاه جنایی کار کرده اند. از 250 نفری که شغل آنها قابل شناسایی است، حدود 12 نفر برای پلیس یا اطلاعات داخلی کار کرده اند، از جمله سه نفر که آشکارا به شین بت، سرویس اطلاعات داخلی اسرائیل وابسته بودند. بزرگترین گروه - حدود 40 نفر - برای نیروهای دفاعی اسرائیل یا وزارت دفاع کار کرده اند.
سه نفر از یاران وکسنر به عنوان اعضای موساد، سرویس اطلاعات خارجی اسرائیل شناسایی شدهاند، اما بدون شک تعداد دیگری نیز وجود دارد، از جمله تعدادی که بهطور مبهم برای دفتر نخستوزیری کار میکنند،یک ساختار اداری گسترده که نزدیک به 12 زیرمجموعه آن شامل آژانس جاسوسی می باشد.
متقاضیان دریافت کمک هزینه تحصیلی Wexner ابتدا باید توسط مدرسه کندی پذیرفته شوند، اما در مورد اینکه چه کسی انتخاب می شود، نظر قابل توجهی دارد. دفتر بزرگی در اورشلیم دارد که از نزدیک با مقامات اسرائیلی برای تعیین اینکه چه کسی امتیاز حضور در هاروارد را دریافت می کند، همکاری می کند. قابل توجه است که مدرسه کندی به یک سازمان خارجی اجازه می دهد تا چنین نفوذی بر روند پذیرش خود داشته باشد - به خصوص وقتی تعداد زیادی از پذیرفته شدگان برای سرویس های امنیتی یک دولت خارجی کار می کنند.
علاوه بر یاران Wexner، بنیاد Wexner بودجه یک برنامه رهبری ارشد را تأمین می کند که به مدیران اسرائیلی چهار هفته آموزش در مدرسه کندی ارائه می دهد. از زمان شروع آن، در سال 2015، بیش از 250 نفر شرکت کرده اند. پس از فارغ التحصیلی، آنها به شبکه های گسترده فارغ التحصیلان بنیاد در اسرائیل و ایالات متحده ملحق می شوند و به تقویت موقعیت ممتاز نخبگان اسرائیلی کمک می کنند. (ممکن است انجمن وکسنر تا حدودی درخشش خود را از دست داده باشد، پس از افشای ارتباط طولانی مدت لزلی وکسنر با جفری اپستاین.)
بسیاری از همکاران وکسنر در حال جذب دانشجویانی هستند که به گفته اساتید از تدریس آنها لذت می برند. اما آنها نه تنها به عنوان افراد بلکه به عنوان بخشی از برنامه ای برای تقویت دولت اسرائیل به کمبریج می آیند.
یکی از فارغ التحصیلان فلسطینی مدرسه به من گفت که« فلسطینی بودن در آنجا چقدر "ترسناک" است. حضور اسرائیل بسیار قابل مشاهده است – نام حامیان مالی بر روی ساختمانها نوشته شده است و همکلاسی های شما به معنای واقعی کلمه از ارتش و دفتر نخست وزیری-نتانیاهو هستند.
آنها شما را زیر نظر دارند این می تواند عواقب مستقیمی برای رفاه شما و خانواده شما داشته باشد. وقتی فلسطینی ها به فلسطین برمی گردند، باید از گذرگاه های مرزی و ایست های بازرسی عبور کنند. آنها برای همه پرونده دارند. شما می توانید ساعت ها در یک زمان مورد بازجویی قرار بگیرید.»
در پی ماجرای راث، چیزهای زیادی در مورد مشکلاتی که فلسطینیان برای برگزاری مراسم در مدرسه کندی داشته اند، آشکار شده است. جوزف لئون، یکی از فارغالتحصیلان اخیر این مدرسه، در مقالهای در جریانهای یهودی توضیح داد که چگونه مدیریت آن از «تاخیرهای طولانیمدت» برای «تعطیل سخنرانی، تضعیف روحیه دانشآموزان فلسطینی برای ترک مدرسه به عنوان محلی برای بحث در مورد موضوعات مهم» استفاده کرده است. ” به عنوان مثال، در سال 2020، گروه فلسطینی مدرسه به دنبال برگزاری رویدادی با حضور ساعد عطشان، فارغ التحصیل مدرسه کندی (اکنون در اموری) که دارای مدرک دکترا در انسان شناسی و مطالعات خاورمیانه از هاروارد است، شد.
پنجاه و پنج روز قبل از برگزاری این رویداد، اعضای هیئت علمی درخواستی را برای رزرو اتاق به دولت ارائه کردند. معمولاً مدرسه چنین درخواستهایی را ظرف چند روز تأیید میکند، اما شش هفته بعد اعلام کرد که این درخواست را تأیید نمیکند تا زمانی که دانشآموزان موافقت کنند که حضور را به دارندگان کارتهای شناسایی دانشجویی هاروارد محدود کنند و ترتیبی برای امنیت فراهم کنند.دولت همچنین از طارق مسعود، مدیر مدرسه ابتکار خاورمیانه ، به عنوان ناظر انحصاری مشخص نمود که دانشجویان در نهایت منصرف شدند و این رویداد را به دانشکده حقوق منتقل کردند.
سوفیا کابالکوینتو، سخنگوی مدرسه کندی، میگوید که همه 117 سازمان دانشجویی آن باید دستورالعملهای دانشگاه را برای رویدادهای دانشگاه، از جمله «تأیید قبلی از مدرسه و بررسی ملاحظات ایمنی» دنبال کنند. او در مورد دانشجویانی که در مدرسه کندی شرکت می کنند، می گوید: «ما دانش آموزانی از سراسر جهان داریم که نیمی از دانش آموزان ما را نمایندگی می کنند و برنامه های آموزشی اجرایی ما شرکت کنندگانی را از سراسر جهان جذب می کند. برخی از کسانی که برای یادگیری به HKS میآیند، توسط دولت یا سازمانهایشان برای کسب مدرک HKS یا شرکت در برنامههای آموزشی اجرایی ما حمایت میشوند.»
عطشان به من گفت: ماجرای راث «مویی بود که پشت شتر را شکست». "مردم خسته شده اند. آنها گفتند: "اوه خدای من - اگر کسی مانند کن راث لغو می شود، پس ما باید سازماندهی کنیم." انجمن فلسطین از آن زمان جلسات در برنامه زوم برگزار می کند، بیانیه هایی صادر می کند و با مسئولان مدرسه ملاقات می کند.
هر سال در تعطیلات بهاری، صدها دانشآموز - که بسیاری از آنها از مدرسه کندی هستند - به یک «سفر» در خاورمیانه میروند، یک گروه به اسرائیل و گروه دیگر به فلسطین. هنگامی که آنها برمی گردند، هیجان زده هستند، مملو از تأثیرات هستند و اغلب به کسانی که به سفر دیگر رفته اند مشکوک هستند.
در میان این مشاجره، برخی از دانشآموزان کوهنوردی به دنبال نوعی توضیح در مدرسه بودهاند و برای رهبری آن، به تیموتی مک کارتی مراجعه کردهاند. یکی از اعضای وابسته به مرکز کار به مدت 13 سال و اولین عضو هیئت علمی همجنسگرایانه مدرسه، مک کارتی - حامی سرسخت حقوق فلسطینیان - مشتاق کمک بود و فرصتی برای ایجاد گفتگو بین دو گروه می دید، اما در هر مرحله با آن روبرو می شد.
مقاومت اعضای دولت، که به گفته او، "احساس کردند که من سعی در برافروختن نوعی آتش دارم." آنها از این موضوع "ترس" دارند و به صراحت اعلام کرده اند که مدرسه "هیچ کاری با آن نمی خواهد". او عدم مشارکت مدرسه در مورد این موضوع را نوعی «عدم مسئولیت اخلاقی» میداند که نشاندهنده نگرش کلیتر «چشمکزن» است که میتواند به توضیح چگونگی وقوع «خطای غیراجباری» مانند تصمیم راث کمک کند.
این تجربه احساس مک کارتی از «ناسازگاری» بودن در مدرسه را تقویت کرد، و وضعیت او به عنوان تنها عضو هیئت علمی همجنسباز مدرسه برای سالهای متمادی به احساس «بسیار تنها ماندن» کمک کرد. بنابراین وقتی دانشکده تحصیلات تکمیلی هاروارد از او خواست که به هیئت علمی خود بپیوندد، او بدون تردید پذیرفت.
او میگوید که فضای «بهطور شگفتانگیز حمایتکننده» در آنجا باعث شده است تا بفهمد که محل کار در مدرسه کندی چقدر «سمی» است. مدرسه مکانی نیست که از افرادی مثل من استقبال کند. آنها من را به عنوان یک مشکل دائمی، خاری در چشم خود می دیدند. من باید از آنجا بیرون می رفتم - کم کم داشت مرا می کشت.
مدرسه کندی به طور کلی پذیرای افراد نامناسب نیست. کسانی که به شدت راههای تثبیت شده را زیر سؤال میبرند یا بیش از حد از پارامترهای پذیرفته شده تفکر دور میشوند، میتوانند خود را به حاشیه رانده و یا به حاشیه رانده می شوند و از تصدی یا پستهای تأثیرگذار محروم شوند. روابط نزدیک مدرسه با واشنگتن و حضور شدید ژنرالها و دریاسالارها، افسران اطلاعاتی و زمیناستراتژیستها، دیپلماتها و رهبران فکری، فضایی را ایجاد میکند که در مورد حقوق بشر، مسئله اسرائیل و فلسطین یا سیاست خارجی ایالات متحده بیش از حد صریح صحبت میکنند.
در 21 فوریه، مرکز علوم و امور بینالملل بلفر - مرکز اصلی سیاست خارجی مدرسه - یک مدیر جدید را انتخاب کرد: مگان اوسالیوان. اوسالیوان، پروفسور جین کرک پاتریک در امور بین الملل، از سال 2004 تا 2007 به عنوان دستیار ویژه رئیس جمهور جورج دبلیو بوش، از جمله دو سال به عنوان معاون مشاور امنیت ملی در عراق و افغانستان، خدمت کرد. او یک سال را در بغداد گذراند و یکی از دستیاران ارشد پل برمر، رئیس اداره موقت ائتلاف شد که سیاستهایش به فرو بردن عراق در سالها خشونت فرقهای کمک کرد. پیتر بیکر پس از خروج از دولت، در واشنگتن پست نوشت که اوسالیوان "از ابتدا در قلب مهمترین پروژه ریاست جمهوری بوش - تهاجم، اشغال و ادامه جنگ در عراق - قرار داشته است." لری دایموند، استاد دانشگاه استنفورد که برای CPA کار میکرد و از منتقدان جدی سیاست بوش در عراق شد، در پست نقل شده است که این سیاست «یک شکست غمانگیز بوده است و او یکی از عناصر اصلی سیاستگذاری ما بوده است. (اگرچه او گفت که بیشتر تقصیرها باید متوجه مقامات بالاتر، به ویژه بوش شود).
یک سال پس از ترک دولت، اوسالیوان به مدرسه کندی پیوست. او در صفحه وب مدرسه کندی خود، از جمله «فعالیتهای حرفهای بیرونی خود، کپیتال گروپ (مدیریت سرمایهگذاری)، آکادمی مدیرعامل (آموزش مدیران ارشد)، سیتی گروپ (بانکداری)، شرکت هس (نفت)، لینکلیترز (قانون شرکتها)، شرکای مشاوره (مشاوره استراتژیک)، مک کینزی (مشاوره مدیریت)، PIMCO (مدیریت سرمایه گذاری)، و فناوری های Raytheon به صورت کلان اشاره میکند».
Raytheon، که O'Sullivan در هیئت مدیره آن حضور دارد، یکی از پنج پیمانکار بزرگ دفاعی ایالات متحده است. از مشتریان اصلی آن می توان به عربستان سعودی اشاره کرد. از زمان شروع جنگ عربستان سعودی با یمن در سال 2015، ریتون حداقل 12 فروش عمده تسلیحات به پادشاهی و شرکای آن به ارزش بیش از 5 میلیارد دلار انجام داده است.
مهمات Raytheon توسط گروه های حقوق بشری با حداقل ده ها حمله به غیرنظامیان یمنی مرتبط شده است. به گزارش نیویورک تایمز، در سه نوبت چندین مقام آمریکایی، اعم از دموکرات و جمهوری خواه، تلاش کردند تا با پایان دادن به فروش تسلیحات به سعودی ها، کشتار را متوقف کنند، اما تلاش های آنها توسط کاخ سفید ترامپ، عمدتاً به اصرار ریتون، مسدود شد.
از سال 2020 تا 2022، O'Sullivan بیش از 900000 دلار غرامت از Raytheon برای خدمات هیئت مدیره خود دریافت کرد. اکتبر گذشته، حدود 12 فعال در اعتراض به روابط او با شرکت و نقش او در حمله به عراق به کلاس درس او حمله کردند. کریمسون در سرمقاله ای ارتباط او با ریتون را "لکه ای بر موسسه ما" خواند. کریمسون ضمن محکوم کردن اخلال در کلاس خود توسط معترضان، گفت که اوسالیوان با «ادامه مشارکت خود با ریتون، در بهترین حالت قضاوت فوقالعاده بد و در بدترین حالت بیاخلاقی رک و تاریک نشان داده است» و از او خواست استعفا دهد. با این وجود، مدرسه کندی به این نتیجه رسید که او بهترین فردی است که مرکز اصلی خود را در امور بینالملل رهبری میکند. (اوسالیوان می گوید که قصد دارد در ماه می از هیئت مدیره ریتون کناره گیری کند.)
همانطور که مصاحبههای من روشن کرد، مدرسه کندی مدتهاست که نگران ظاهر شدن بیش از حد لیبرال و از دست دادن اعتبار خود در واشنگتن بوده است. همیشه به دنبال جمهوری خواهان میانه رو خوب است. به نظر می رسد پویایی مشابهی با راث در کار بوده است: المندورف نگران واکنش شدید کسانی بود که فکر می کنند اسرائیل به طور ناعادلانه مورد انتقاد قرار می گیرد.
نگرانی در مورد لیبرال به نظر رسیدن فراتر از امور بین المللی است. در سیاست داخلی نیز، مکتب کندی تحت سلطه دیدگاههای مستحکم استقرارگرایانه است – بهویژه وقتی صحبت از مسائل فوری مانند نابرابری، تمرکز ثروت، حاکمیت شرکتی و نفوذ مالی میشود. مکان اصلی در مدرسه کندی که ممکن است انتظار داشته باشید چنین موضوعاتی را در آنجا بیابید، مرکز تجارت و دولت مصور رحمانی است.
این شرکت که در سال 1982 تأسیس شد، در سال 2005 پس از دریافت هدیه موقوفه از شرمین مصور رحمانی، مدیر ارشد سرمایه گذاری گروه مدیریت ثروت خصوصی گلدمن ساکس، و همسرش، بیژن، رئیس دو شرکت نفت و گاز در ایالات متحده عربی، تغییر نام داد. امارات و نروژ. در وب سایت این مرکز آمده است: «رکود سال 2008 و افزایش جهانی پوپولیسم، شکاف عمیق بین خیابان اصلی و وال استریت را برجسته کرده است. چگونه یک اقتصاد رو به رشد ایجاد کنیم و عناصر رفاه مشترک و پایدار را برای جوامع خود بازسازی کنیم؟
مدیر این مرکز لری سامرز است. او یکی از حدود دو جین استاد دانشگاه هاروارد است، وجه تمایزی که به او اجازه میدهد بدون محدودیتهای آکادمیک معمول، تحقیقات خود را دنبال کند. اما او با محدودیتهایی از انواع دیگر، از جمله انبوهی از روابط خارجی که از واشنگتن تا وال استریت گسترش مییابد، مواجه است.
پس از اینکه سامرز در سال 2006 مجبور به استعفا از سمت ریاست دانشگاه هاروارد شد، به عنوان شریک مدیریتی توسط صندوق تامینی مستقر در نیویورک D.E.shaw استخدام شد. دریافت 5.2 میلیون دلار حقوق و سایر غرامت در مدت دو سال. او همچنین 2.8 میلیون دلار هزینه سخنرانی از موسسات مالی مانند JPMorgan Chase، Citigroup، Merrill Lynch و Goldman Sachs (که برای یک سخنرانی 135000 دلار به او پرداخت کردند) به دست آورد.
این پرداخت ها باعث شد تا سامرز در مستند Inside Job در سال 2010 به آن اشاره کند، که در آن بسیاری از اقتصاددانانی که در آستانه بحران سال 2008 به سلامت سیستم مالی شهادت داده بودند و در عین حال از بانک ها، صندوق های تامینی و شرکت های بیمه پرداخت می کردند، صحبت می کرد. چارلز فرگوسن، کارگردان فیلم، در مقالهای همراه در The Chronicle of Higher Education، در مورد اینکه چگونه در طی 30 سال گذشته، حرفه اقتصاد «آنقدر در معرض تضاد منافع قرار گرفته است که اکنون تقریباً به عنوان یک گروه حمایتی عمل میکند، نوشت. خدمات مالی و سایر صنایعی که سود آنها به شدت به سیاست دولت بستگی دارد.» فرگوسن به حرفه سامرز اشاره کرد که نشاندهنده همگرایی «فوقالعاده و نادیده گرفتهشده» از «اقتصاد آکادمیک، وال استریت و قدرت سیاسی» است.
Inside Job باعث شد تا در آکادمی در مورد مناسب بودن حاشیههای سودآوری که بسیاری از اساتید دنبال میکردند، جستجوهای خاموش زیادی انجام شود. از سال 2012، مدرسه کندی اعضای هیئت علمی را ملزم به افشای سالانه فعالیت های بیرونی خود کرده و آنها را تشویق کرده است که آنها را در وب سایت های خود اعلام کنند. از آن فهرستها، واضح است که درگیریهای جدی صورت گرفته است.
برای مثال، ریچارد زکهاوزر، استاد اقتصاد سیاسی در دانشکده از سال 1972، شریک و مشاور ارشد در Equity Resource Investments، یک شرکت سهامی خاص متخصص در املاک و مستغلات است. با توجه به بیوگرافی وی در سایت آن شرکت، او همچنین "یک مدیر اصلی در دو شرکت سرمایه گذاری بانکی و مدیر تعدادی از شرکت های فناوری پیشرفته بوده که دو مورد از آنها به شرکت های Fortune 500 فروخته شده است."
در سال 2012، آیریس بونت، استاد تجارت و دولت که از سال 2011 تا 2014 و 2018 تا 2021 به عنوان رئیس دانشگاه کندی خدمت کرد، به هیئت مدیره Credit Suisse، دومین بانک بزرگ سوئیس پیوست. از آن زمان، بانک بارها درگیر رسوایی هایی از جمله دستکاری نرخ ارز خارجی (2013)، توطئه برای کمک به مشتریان آمریکایی برای پنهان کردن دارایی های خارج از کشور و درآمد حاصل از IRS (2014)، غارت 1MDB در مالزی (2015)، وام های مخفی از جمله رشوه و رشوه در موزامبیک (2017)، نقض قانون اقدامات فساد خارجی ایالات متحده (2018)، فروپاشی Greensill Capital و Archegos Capital (2021)، و پولشویی برای یک حلقه قاچاق کوکائین بلغاری (2022) ) که در ماه مارس امسال با کاهش شدید قیمت سهام آن به اوج رسید که دولت سوئیس مجبور به فروش این بانک به UBS، رقیب دیرینه خود شد.
Bohnet سالها در کمیته جبران خسارت Credit Suisse حضور داشت و بستههای بزرگ حقوق مدیران را علیرغم سوابق فاحش سوءمدیریت بانک تصویب کرد. او خود نزدیک به 3.5 میلیون دلار غرامت برای عضویت در هیئت مدیره دریافت کرد. بونت در ایمیلی نوشت: «تحقیق و تدریس من به عنوان یک اقتصاددان رفتاری در مدرسه هاروارد کندی به بازارهای بانکی یا مالی مرتبط نیست. من فعالیتهای بیرونیام را فاش کردهام و با سیاستهای مدرسه کندی، که مانند سیاستهای بیشتر دانشگاهها، به اعضای هیئت علمی اجازه میدهد زمان مشخصی را صرف فعالیتهای بیرونی، از جمله خدمت در هیئتمدیره شرکتهای دولتی کنند، هستم.»
لری سامرز در هیئت مدیره Block Inc.، یک شرکت فینتک، حضور دارد که از سال 2018 تا2021 ، 1.2 میلیون دلار غرامت دریافت کرد و همچنین دارای 201,019 سهام به ارزش حدود 20 میلیون دلار بود. Doma، یک شرکت فناوری املاک و مستغلات، که او دارای 1,236,351 سهام به ارزش نزدیک به 1 میلیون دلار است. و از ماه می، Skillsoft، که "یادگیری دیجیتال شرکتی" را به Fortune 1000 ارائه می دهد. او همچنین به مشاوره برای D.E.shaw و همچنین برای سیتی گروپ و اطلس مرچنت کپیتال که یک شرکت سرمایه گذاری جهانی است را ادامه می دهد.
از 45 عضو شورای مشورتی مرکز مصور رحمانی، 33 نفر برای مؤسسات مالی کار می کنند یا کار کرده اند. چهار نفر از مدیران شرکت هستند. و دو نفر در املاک لوکس کار می کنند. اعضای آن عبارتند از استیون راتنر، خبرنگار سابق نیویورک تایمز که تا زمانی که مجبور شد میلیونها دلار جریمه بپردازد و با ممنوعیت چند ساله برخی از فعالیتهای وال استریت به دلیل (طبق اعلام SEC) ارائه خدمات ویژه و انجام امور، به شریک سهام خصوصی تبدیل شود.
معاملات ساختگی هنگام جستجوی سرمایهگذاری از صندوق بازنشستگی ایالت نیویورک، پس از آن او یک خانه سرمایهگذاری برای مدیریت پول تاجر میلیاردر و شهردار سه دوره شهر نیویورک، مایک بلومبرگ، ایجاد کرد. مایکل کلاین، معاملهگر برجسته پشت صحنه که پیش از راهاندازی شرکت بوتیک خود، که بیش از 1.5 تریلیون دلار معامله برای مشتریان، از جمله آرامکو، شرکت ملی نفت عربستان سعودی، انجام داده، بخش بانکداری سرمایهگذاری سیتی گروپ را برای بیش از دو دهه اداره میکرد. و توماس هیلی، رئیس شورا، که قبلاً در مدرسه کندی تدریس می کرد و در عین حال به عنوان شریک در گلدمن ساکس نیز خدمت می کرد.
به گفته سامرز، نگرانی اصلی در مدرسه کندی به عنوان یک نهاد این است که «چشم انداز تنها نیمی از طیف سیاسی نشان داده شود، با توجه به اینکه 90 درصد از اعضای هیئت علمی دموکرات هستند». او میگوید بهطور کلی، «دانشگاهها مکانهایی هستند که افراد در صورت عدم علاقه به کسب وکار برای کار به آنجا میروند، بنابراین نگرانیها بیشتر در جهت مخالف کسبوکار است تا طرفدار کسبوکار».
با این حال، در میان آن دموکراتهای هیئت علمی، مثلثی نزدیک در روابط بین واشنگتن، وال استریت و کمبریج، فضای کمی برای دگرگونیها فراهم میکند. برای سالها، مدرسه تنها یک عضو هیئت علمی داشت که به طور مداوم اجماع رایج طرفدار جهانیسازی، طرفدار آزادسازی تجارت و مقرراتزدایی را به چالش میکشید: دنی رودریک. از دهه 1990، رودریک مجموعهای از کتابها را با عناوینی مانند آیا جهانیسازی خیلی دور شده؟ -(1997)- که در آن شکاف بین برندگان و بازندگان در اقتصاد جهانی را بررسی کرده است.
در سال 2022، او و همکارش گوردون هنسون، 7.5 میلیون دلار از بنیاد هیولت برای پروژه «تصور مجدد اقتصاد» دریافت کردند که هدف آن رهایی گفتمان سیاسی و اقتصادی از آنچه رودریک «زندان ایدئولوژی» مینامد، طرفدار رویکردهای بازار محور است. این پروژه در مرکز سیاست اجتماعی مالکوم وینر مدرسه کندی قرار دارد که در سالهای اخیر تحقیقات خود را در مورد علل نابرابری و راهحلهای آن گسترش داده است. رودریک اکنون نگران چیزی است که به نظر او نگرانی وسواسی در میان متخصصان امنیت ملی مدرسه در مورد قدرت اقتصادی رو به رشد چین و اعتقاد آنها به اینکه ایالات متحده باید سلطه خود را حفظ کند.
در سال 2019، هیئت علمی مدرسه کندی با رای دادن به پیشنهاد گابریل زوکمن برای تصدی مسئولیت، دامنه ایدئولوژیک خود را گسترش داد. یک استادیار اقتصاد فرانسوی در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، زوکمن، که در آن زمان 32 سال داشت، به دلیل کار خود در مورد نابرابری، ثروت و مالیات مورد توجه جهانی قرار گرفته بود.
او در حالی که مدرک دکترای خود را از دانشکده اقتصاد پاریس دریافت می کرد، به مشاور خود، توماس پیکتی، کمک کرد تا اطلاعات کتاب پرفروش سال ۲۰۱۴ پیکتی، سرمایه در قرن بیست و یکم را جمع آوری کند. سال بعد زاکمن ثروت پنهان ملل را منتشر کرد که در آن تخمین زد که حدود 8 درصد از ثروت مالی جهانی خانواده ها - حداقل 7.6 تریلیون دلار - در بهشت های مالیاتی نگهداری می شود که سه چهارم آن اعلام نشده است.
در سال 2016، او با همکار فرانسوی و همکار خود در برکلی، امانوئل سائز، برای تولید مقاله ای در مورد نابرابری ثروت در ایالات متحده از سال 1913 همکاری کرد، که مبنایی برای کتاب آنها به نام پیروزی بی عدالتی: چگونه ثروتمندان از مالیات و نحوه ساختن طفره می روند. آنها پرداخت می کنند. در آن، آنها مالیات بر ثروت را پیشنهاد کردند که نسخه ای از آن بعدها توسط الیزابت وارن و برنی سندرز پذیرفته شد. زوکمان در سال 2018 به عنوان بهترین اقتصاددان جوان فرانسه انتخاب شد.
زوکمن در توییتر حضوری فعال و گاه بحث برانگیز داشت و شدیداً منتقدان را درگیر می کرد و از مواضع خود با آمار، ایموجی ها و تحقیر دفاع می کرد. در جلسه هیئت علمی مدرسه کندی در مورد مناقصه تصدی او، برخی نسبت به این موضوع ابراز تردید کردند. با این حال، نامزدی او مورد تایید قرار گرفت و برای تایید به رئیس هاروارد لارنس باکو و استاد دانشگاه آلن گاربر فرستاده شد. در ژوئن 2019، استاد دانشگاه اعلام کرد که پیشنهاد تصدی زوکمن رد شده است. تقریباً همزمان، برکلی به او حق تصدی داد.
طبق معمول، هیچ توضیحی برای این تصمیم ارائه نشد. نیویورک تایمز، در گزارشی در سال 2020 درباره زوکمن و سائز، خاطرنشان کرد که نامزدی او «تا حدی به دلیل ترس از اینکه تحقیقات آقای زوکمن نمیتواند از استدلالهایی که او در عرصه سیاسی مطرح میکرد پشتیبانی کند، رد شده است».
لری سامرز علناً چنین ترس هایی را بیان کرده بود. به عنوان مثال، او و ناتاشا سارین از دانشگاه پنسیلوانیا، در مقاله ای در آوریل 2019 در واشنگتن پست، زوکمن و سائز را به خاطر بیش از حد تخمین زدن دو و نیم برابر مبلغی که احتمالاً مالیات بر ثروت وارن افزایش می دهد، مورد انتقاد قرار دادند. آنها میگویند: «تخمینهای عقل سلیم درآمد توسط اقتصاددانانی که عمیقاً در برآورد درآمد غوطهور نیستند، بیش از حد خوشبینانه هستند. زوکمن در توییتر، تخمین درآمد آنها را "غیر جدی" رد کرد.
در مقاله تایمز در مورد اقتصاددانان برکلی، سامرز گفته است که «بیشتر متخصصان جدی در حوزه سیاست مالیاتی فکر میکنند که اصرار جدلی در برخی مقاطع باعث بهتر شدن گابریل و امانوئل شده است، به خصوص زمانی که گابریل شروع به توییت کردن میکند».
اما سامرز همچنین زاکمن را بسیار با استعداد خواند و گفت که او "از جمله اقتصاددانانی بود که به شدت به نفع استخدام او در هاروارد استدلال می کردند." با این وجود، بسیار بعید به نظر میرسد که رئیسجمهور و مشاور در تصمیمگیری تحت تأثیر درگیریهای عمومی سامرز با زوکمن قرار نگرفته باشند. (برخی از اعضای دپارتمان اقتصاد نیز نسبت به وجهه عمومی بالای زوکمن ابراز نگرانی کردند.)
تشابهات بین رد نامزدی زوکمن و وتوی مشارکت کن راث به سختی قابل چشم پوشی است. هر دو مدافعان سرسختی بودند که میتوانستند عملکرد روان و یکپارچه مدرسه را مختل کنند و روابط آن را با کمککنندگان، سیاستگذاران و دیگر شخصیتهای قدرتمند پیچیده کنند.
در سالهای اخیر، سیاستگذاریهای اقتصادی با تزریق تفکر جدید - در مورد تجارت و مالیات، ضد انحصار و حقوق کار، سود سهام و بازخرید - که دولت بایدن را شکل داده است، تازه شده است. مقدار بسیار کمی از آن از هاروارد بیرون آمده است، که در مقایسه با دولت های دموکرات گذشته، نفوذ آن در دولت اندک است. در عوض، ایده های جدید از موسساتی مانند UC Berkeley (Zucman، Saez، Robert Reich)، کلمبیا (Joseph Stiglitz، Lina Khan، Tim Wu)، MIT (David Autor)، Princeton (Cecilia Rouse)، مدرسه جدید (New School) پدید آمده اند. هدر بوشی) و موسسه روزولت.
(دنی رودریک نیز به این لیست تعلق دارد.) تیم بینش فرصت راج چتی در هاروارد مطالعات ارزشمندی در مورد فقر و تحرک اجتماعی انجام داده است، اما به طور کلی از مسائل بزرگتر و سیستمی دوری می کند.
با توجه به اعتبار و منابع آن، مدرسه کندی به طور جدی ضعیف عمل می کند. این مدرسه به لطف درهای گردانش با واشنگتن و وال استریت، حاشیه های پردرآمد اساتیدش، سنگینی کمک کنندگانش، جذابیت نام هاروارد، و بسیاری از جویندگان موقعیت که مشتاق ارتباط با آن هستند، بسیار متحیر شده است. سیستمی که قادر به ارائه نقد مستقل از آن نیست. اگرچه این مکتب سیاست عمومی است، اما مدرسه کندی خدمت به مردم را با خدمت به قدرت اشتباه گرفته است. این بسیار ثروتمند است - چرا کسی بخواهد نحوه کار را تغییر دهد؟
در حالی که این مقاله در حال انتشار بود، هاروارد اعلام کرد که کنت گریفین 300 میلیون دلار به دانشکده هنر و علوم دانشگاه «برای حمایت از مأموریت دانشکده و پیشبرد تحقیقات پیشرفته و گسترش دسترسی و تعالی در آموزش برای دانشجویان و دانش پژوهان صرف نظر کرده است.
از شرایط اقتصادی.» به منظور قدردانی، مدرسه فارغ التحصیل هنر و علوم مدرسه به مدرسه فارغ التحصیل هنر و علوم کنت سی گریفین تغییر نام داد. مدیر عامل سیتادل، گریفین دارای ثروت خالص تخمینی 35 میلیارد دلار است که برای رتبه 36 در فوربس 400 خوب است. فقط پرستیژ، بلکه نوعی محافظت در برابر کسانی که ممکن است نگاه دقیقتری به نحوه کسب درآمدشان بیندازند و با آن چه میکنند.
مترجم: عبدالرضا پورزمان
منبع : نشریه Nation
تاریخ : 15 آوریل 202