بحران های مالی ناشی از قصور بانکها ، درس عبرتی از تاریخ

همه تحلیلگران اقتصادی متفقا اعلام میدارند که در بحران های مالی که در یکصد سال اخیر رخ داده است مبحث بدهی های کلان ، چه خصوصی یا دولتی ، به ویژه بدهی و وامهای مشکوک الوصول بانکها نقش به سزایی ، اگر عامل اصلی نباشد ، در ایجاد بحرانهای مالی داشته اند .

 

بحران مالی 2008 که از بانکهای امریکا گریبان گیر دنیا شد  ،  بحران 2015 اقتصاد چین که باعث ترکیدن حباب قیمت های سهام در بورس چین شد . و نیز در اندونزی بحران مالی که  سال 1997 ،  باز نقش اول را بانکهای متخلف و وامهای کلان مشکوک الوصول ، یا بعبارت بهتر بلامحل ، بر عهده داشتند . البته این بحران مالی که در دوران سوهارتو بوجود آمد درس عبرتی بزرگ برای اندونزی شد و آنها را مصمم به اصلاح ساختار بانکی نمود . اقدامی که هیئت اقتصادی دولت به کرات خواستار اجرا شدن آن میباشد . شفاف سازی صورت های مالی بانک ها اقدامی پسندیده در این زمینه است .

 

برای شروع مجدد سیستم بانکداری از صفر جایی که اندونزی خود را در آن دید . دو اقدام حیاتی وجود دارد : اولا ،  وام های وصول نشدنی باید شناسایی و از دفاتر خارج شود وگرنه بار بدهی آنها تا سالها روند وام دهی را کند خواهد نمود . و ثانیا ،  بانک ها باید دوباره سرمایه گذاری شوند . به این معنا که سرمایه جدید و تازه در اختیارشان قرار گیرد . که می تواند از سوی دولت یا از سوی مالکان جدید بشکل افزایش سرمایه و تزریق نقدینگی جدید صورت پذیرد . تا پول کافی برای آغاز وام دهی جدید ، با اعتبار سنجی درست مشتریان ، داشته باشند .

 

رسیدگی به وام های وصول نشدنی همیشه معضل سیاسی و حکومتی ایجاد مینماید . زیرا در تعیین اینکه چه کسی تاوان پرداخت خواهد نمود ، کارزاری عظیم پیشروی سیاستمداران و مسئولان می گذارد . مسئولان می توانند وام گیرندگان را وادار به پرداخت تاوان تسامح و سهل انگاری خویش نمایند و با صدور اجازه به بانک ها برای ضبط خانه ها و اتومبیل های بدهکاران نسبت به وصول مطالبات مبادرت کنند .

یا آنکه با تلطیف فضا برای ابر بدهکاران بانکی این اصلاح را به تعویق بی افکنند و حباب را بزرگ تر بنمایند . روشهای مانند عدم پرداخت بهره بدهی و یا اعلام ورشکستگی ، و  یا نیز می توانند به بانکها فشار آورند تا بدهی وام گیرندگان را به کل ببخشند ، یا نوعی از بازپرداخت آسانتر را پیشنهاد دهند ، یا به اسم کمک به صنعت به ابر بدهکاران معمولا ابربدهکاران برای ظاهر سازی بزرگان صنعتی هم میباشند - دوباره تسهیلات پرداخت شود ، تا نیروی کار این مراکز اخراج نشوند ، تجربه تاریخی این موارد در ژاپن و کشورهای نوظهور ، بسیار دیده میشود .

 

اما اندونزی راه سخت و درست را انتخاب نمود و  وام های وصول نشدنی را برطرف کرد و با شدت و سرعتی نامعمول بانک ها را از نو سرمایه گذاری کرد . با توجه به بدنامی و بی اعتباری که بانک ها دچار شده بودند ، از لحاظ سیاسی تحمیل تاوان به آنان مشکل کمتری داشت . دولت کنترل ۳۲ میلیارد دلار وام های وصول نشدنی را که عاقبت در برابر چند دلار بی ارزش فروخته شدند ، به عهده گرفت . و به بانک هایی که بهترین وضعیت را داشتند ، سرمایه جدید_ به طور معمول اوراق قرضه ساده دولتی _ تزریق کرد .

 

بقیه بانک ها به ادغام یا تعطیلی وا داشته شدند . و طی دو سال تعداد بانک ها در اندونزی از ۲۴۰ به ۱۶۴ سقوط کرد . چهار بانک از بدترین بانک های دولتی در هم ادغام شدند و بانک قوی تری بنام ،  بانک ماندیری را تشکیل دادند. 9 بانک خصوصی ورشکسته ، بانک دانامون را ایجاد کردند . که مالک اولیه آن یکی از نزدیکترین وابستگان سوهارتو بود . اما عاقبت با سایر مقامات از کشور فرار کردند . وام های اضطراری که او از بانک های رفیق گرفته بود بیش از یک میلیون دلار بدهکار به بار آورده بود .

 

یک نشانه قوی دیگر از اینکه که بدهی به آخر خط رسیده ، می توان درون خود بانک ها یافت . به طور معمول وقتی بانکی نسبت به میزانی که در سپرده نگه می دارد پول بیشتری را به شکل وام توزیع می کند و برای پر کردن این فاصله به تامین بودجه بیرونی متکی است با مشکل مواجه می گردد . اگر وام هایش ، بیش از ۱۰۰ درصد سپرده های بانکی ، عدول کند . بانک وارد منطقه خطر می شود . و اگر از ۱۲۰ درصد عبور کند با هشداری بحرانی مواجه خواهد شد . و بطور معمول پس از بروز بحران نسبت وام به سپرده ها ، شروع به سقوط می کند . وقتی بانک وام دهی را کاهش دهد وام های وصول نشدنی را مستهلک و عاقبت دوباره شروع به جذب سپرده می کند . در کل زمانیکه مجموع کل وام‌ها از تقریباً ۸۰ درصد کل سپرده ها در سیستم بانکی کمتر باشد ،  بانک ها آماده وام دهی مجدد خواهند بود .

این بازگشت به تعادل سیستم بانکی نسبت سالم سپرده‌ها به وام ها عامل احیای رشد اقتصادی و اعتبار بسیاری از کشورهای پس از بحران از جمله اندونزی بوده است . در سال ۱۹۹۷ در حالی که بحران نزدیک می شد ، متوسط نسبت وام به سپرده در سیستم بانکی کشور اندونزی به ۱۱۰ درصد رسیده بود . پس از بحران وقتی وامها از دفاتر پاک شده و وامهای جدید متوقف شدند و نسبت وام به سپرده ، طی یک سال به ۳۵ درصد رسید . اصلاح اساسی صورت پذیرفت .

این وضعیت ، صحنه را برای تغییر فراهم کرد . بانک های اندونزی در آتش بحران مالی آسیا آنچنان سوختند که از آن پس با حسی از احتیاط که تا با امروز برجای مانده معروف شدند . بانکهایی که از ویرانه های دها بانک ورشکسته در انتهای بحران بر آمده بودند .  داناموند و ماندیری ، یکی از بهترین و معتبرترین بانک ها در آسیا تبدیل شدند . همزمان بانک جاردین فلمینگ ، بانکی که هشدار اقتصاددان آقای زلنیسکی را درباره بوسه بدهی نادیده گرفته بود . مدتهاست از میان رفته است . وقتی بحران گسترش یافت جاردین یکی از اولین بانک های آسیایی بود که ورشکسته شد .

 

محمدحسین اکبرزاده

موسسه آینده سازان زهره

#اکبرزاده

@tajrishonline

ما را دنبال کنید