جديدترين يادداشت جك كنفيلد، نويسنده كتاب سوپ جوجه براي روح
ترجمه اختصاصی تجریش آنلاین
آیا تاکنون اتفاق افتاده که در حال رانندگی دریابید که ترمز اتومبیلتان کار نمیکند؟
البته! برای همه ما اتفاق افتاده است. اما وقتی میفهمیم که ترمزدستی بالاست- آیا پدال گاز را بیشتر فشار میدهیم؟ البته که
نه!
ترمز دستي را رها میکنیم... و بدون تلاش بیشتر، تندتر میرویم.
زندگیکردن هم همچون رانندگیست. اما متاسفانه بسیاری افراد راه زندگی را با ترمز دستی روانشناسی طی میکنند. آنها
تصویر منفی از خود دارند... یا از وقایع احساسی شدیدی که هنوز از آنها فارغ نشدهاند رنج میبرند. آنها برای آمدن از
عهده زندگی، در محدوده امنی که برای خود ساختهاند میمانند و وقتی سعی میکنند به اهداف خود برسند، این تصاویر منفی
و محدوده امن از پیش آماده شده تمامی این تصمیمهای خوب را منتفی میکنند- مهم نیست چقدر تلاش کردهاند.
آنها را مانع یا باورهای محدودکننده یا گیر مینامیم- اما این تصاویر و صدمات گذشته چیزی نیستند جزرانندگی با ترمز
دستی بالا.
از سویی دیگر افراد موفق همیشه از محدوده امن خود فراتر میروند- نه با استفاده از قدرت آرزوی افزایش یافته، بلکه با
جایگزین کردن باور به خودشان و تغییر تصویر از خود. ترمز را رها میکنند و فقط همچون یک اتومبیل سریعتر میروند.
از محدوده امن خود خارج شوید
محدوده امن خود را همچون زندانی ببینید- زندانی که خود ساختهاید. این زندان شامل مجموعهای از نتوانستنها، بایدها،
نبایدها و دیگر باورهای بیاساس از تمام افکار منفی و تصمیمهایی که روی هم انباشتهاید و در طول زندگی خود آنها را
تقویت کردهاید.
خبر خوب اینکه میتوانید محدوده امن خود را تغییر دهید. چگونه؟ به سه روش مختلف:
1. میتوانید از تصدیق و صحبت مثبت با خود برای تصدیق آنچه که میخواهید، انجام آنچه که میخواهید و قدم
نهادن در راهی که میخواهید استفاده کنید.
2. می توانید تصاویر درونی قدرتمند و وادارکننده از داشتن، انجام و بودن آنچه که میخواهید خلق کنید.
3. به سادگی میتوانید رفتار خود را تغییر دهید.
تمامی این سه روشها شما را از محدوده امن قدیمیتان بیرون میآورند.
خلق مکرر یک تجربه را متوقف کنید
مفهوم مهمی که افراد موفق آن را به خوبی درک میکنند این است که هرگز به چیزی نمیچسبند و گیر نمیکنند. همان
تجربهها را با انجام همان فکر، حفظ همان باورها و گفتن همان کلمات و انجام همان کارها مدام تکرار میکنند.
اغلب به دیدگاهی بی حد و مرز از تقویت یک رفتار که باعث میشود در مارپیچ نزولی گیر کنیم، میچسبیم.
پیشروی آن بدین شکل است: افکار محدودکننده در ذهن ما تصویری میسازند... و آن تصاویر بر رفتار ما حکومت
میکنند... که به نوبه خود آن افکار محدودکننده را تقویت میکند.
این را گره صحبت بیپایان با خود مینامند
تا وقتی که از شرایط کنونی خود شکایت میکنید، ذهنتان بر آن تمرکز خواهد کرد. با صحبتکردن، فکرکردن و نوشتن
مداوم درباره چگونگی بودن چیزها، دائم همان راههای عصبی را در ذهن خود تقویت میکنید که به همان جایی میرسند که
امروز هستید. شما مدام همان ارتعاشات را منعکس میکنید که همان افراد وهمان شرایط را که پیشتر خلق کرده بودید، جذب
میکنند.
به منظور تغییر این چرخه باید برفکرکردن، صحبت کردن و نوشتن در مورد واقعیت جدیدی که میخواهید خلق کنید، تمرکز
کنید. باید ناخواآگاه خود را زیر سیل افکار، تصاویر و اعمالی ببرید که با واقعیت مطلوبتان هماهنگی دارد.
سپس به جای نتایج از پیش تعیین شده توسط چرخه بیپایان شک و صحبت با خود تقویت شده، آزاد خواهید بود که اهداف خود
را با اراده و اعتمادی جدید دنبال کنید.
اگر رها کردن ترمز کاریست که باید انجام دهید، بدانید که انجام آن به تنهایی دشوار است
ما نیاز به تاثیرات خارجی داریم تا از میانبر روش فکری و رفتاری بگذریم که در بازسازی باورها و آزادکردن احساسات
سرکوب شده و ارتباط با خود حقیقی خود کمکمان میکند.
دو روش قدرتمند برای انجام این کار آموزش آگاهی گروهی و درمان هستند. اگر قرار بود سطح باورنکردنی موفقیت خود را
به هر چیزی نسبت دهم، صدها سمینار ارتقای شخصی را نام میبرم که در این 40 سال در آنها شرکت کردهام.
اگر دریافتهاید که همان نتایج و سناریو و تجربه و چرخش بیپایان نرسیدن به آنچه را که میخواهید، دوباره تکرار
میکنید، به شما کمک میکنم که چگونه از این مارپیچ نزولی خلاص شوید.
در واقع، یکی از مهمترین کارهایی که برای شرکتکنندگان در برنامه آموزش هفتگی میان بری به موفقیت انجام میدهم این
است که به آنها کمک میکنم موانعی را که بر رفتارهایشان حکومت میکنند، شناسایی کنند- سپس آن موانع را با افکار،
گرایشها و رفتارها و باورها و الگوهای جدید جایگزین کنند.
البته صدها نفر و صدها سازمان در سراسر دنیا هستند که سمینار برگزار میکنند. برخی بهتر از دیگران هستند و به تجربه
من، حدود 20درصد از آنها شایسته و موثر هستند.
وبسایت آنان را ببینید و با آنان صحبت کنید، در گردهماییهای آنان شرکت کنید و سپس در مورد اینکه کدامیک را
درستتر احساس میکنید تصمیم بگیرید.
تاثیر آن روی تمامی زندگیتان باور نکردنی خواهد بود.