«نونخ» به زیبایی و بدون شعارزدگی، بسیاری از دروغهای رایج در فیلمهای جشنوارهای و قومیتگرا را برملا میکند. در سینما و تلویزیون و به طور کلی در رسانه، برای ابطال یک دروغ الزاماً نباید سراغ آن رفت بلکه گاهی کافی است تا راستی و درستی را نشان داد.
در سالهای اخیر تولیدات سینما و تلویزیون توجه بیشتری به مسائل قومیتها، فرهنگ بومی مناطق و فرهنگ عامیانه داشتهاست. از فیلمهایی همچون «شعلهور» و «شبی که ماه کامل شد» در سینما گرفته تا سریالهای تلویزیونی مانند «پایتخت» و «نوروز رنگی».
در این میان سریال تلویزیونی «نون خ» که تاکنون 4 فصل از آن تولید و پخش شده، توانسته جایگاه خوبی را در میان مردم به دست آورده و لحظات شادی را خلق کند. این سریال علاوه بر ماهیت صمیمانه عامه و نمایش طنزآمیز مسائل، در واقع دریچهای است برای دیدن، نزدیک شدن [به ] و شاید لمس کردن فرهنگ مردمان کورد.
رسانه تصویری و به خصوص سیمای ملی فضای بسیار مناسبی است برای اینگونه توجه به ارزشهای ملی، فرهنگی و هویتی. این رسانه به دلیل عام بودن، دمدستی بودن و سهلالوصول بودن بیش از هر رسانه دیگری میتواند مُبلغ یک محتوا باشد؛ و چه خوب است اگر آن محتوا معرفی باشد در جهت بازنمایاندن و شناساندن مطلبی مفید در عین لذت بخش بودن.
در میان محتواهای پراکنده و بعضاً زیانآور امروز یک مسئله مهم «هویت» است. در زمانهای که هر روز ارزشهای واقعی آن در تعدادی از آثار تولید شده گمتر میشود و بیارزشیها جلوهگری میکنند، بسیار اهمیت دارد که از طریقی که میتوان فرهنگسازی کرد و قدمی در جهت بازیابی هویت ملی برداشت.
این درحالی است که رسانههای جمعی منبع اولیهای برای معانی مفاهیم و تفسیر بسیاری از موضوعات مرتبط با هویت ملیاند. به عبارت دیگر رسانهها میتوانند درکهای معین و مرجح هویت ملی تسهیل کنند از طریق کنترل حدود مباحث روزانه، تدارک چارچوبهای تفسیری، سانسور نگرشهای مخالف، استفاده از تصاویر و خوانشهای کلیشهای، انکار دسترسی و فرصت به گروههای به حاشیه رانده شده و ساخت و تولید خوانشهای گزینشی از واقعیت، با این اعمال رسانهها چرخه درک جامع را محدود میکنند.
این عمل، شاید نتیجه تلاش تعمدی و آگاهانه نباشد بلکه صرفاً نتیجه عادت و شیوههای روزمره تفسیر واقعیت باشد. متأسفانه غالب آنچه در سینمای ما از برخی قومیتها مثل کُردها و مناطق کُردنشین به تصویر کشیده شده است، تصاویر و روایتهایی آلوده به قومیتگرایی و تفرقه بوده درحالی که در سالیان متمادی این قوم از جامعه ایران نشان دادند وحدت و یکپارچی را طلب میکنند و به دنبال زندگی آرام و شاد کنار سایر اقوام ایرانی هستند.
از این رو «نونخ» از معدود آثاری است که به جای قومیتگرایی، به قومیتنگاری نزدیک شده است. یعنی با کنار زدن تفکرات شبه روشنفکرانه و اگزوتیک رایج در سینما در مواجهه با قوم اصیل کُردها، به متن فرهنگ و زندگی روزمره این مردم رفته تا نشان دهد متن جامعه کرد نشین ایران چیست.
«نونخ» به زیبایی و بدون شعارزدگی، بسیاری از دروغهای رایج در فیلمهای جشنوارهای و قومیتگرا را برملا میکند. در سینما و تلویزیون و به طورکلی در رسانه، برای ابطال یک دروغ الزاماً نباید سراغ آن رفت، بلکه گاهی کافی است تا راستی و درستی را نشان داد تا در شفافیت کامل نیات شیطانی گروهی خاص رسوا شود.
همچنین در سریال «نونخ» جلوههایی از فرهنگ و آداب و رسوم کُردی، ترسیم شده است. پوشش، گویش و موسیقی کُردی، در تمام لحظات این سریال دیده و شنیده میشود تا به این ترتیب مخاطبان سریال که البته کم هم نیستند دریابند سبک و شیوه زندگی قوم کُرد در کشورمان چیست؟ اتفاقی که یک اقدام راهبردی در جهت تحکیم وحدت و همبستگی ملی ایران محسوب میشود، نه مثل آثاری که با سیاه نمایی و دروغگویی تلاش میکنند نظر داوران خارجی را در جشنوارههای مختلف به خود جلب کنند.
از این رو هرقدر مردم کشورمان نسبت به زیباییهای اقوام این سرزمین مثل قوم کُرد آگاهی پیدا کنند به طور مستقیم موجب همدلی و پیوند مردم با یکدیگر میشود و این تنها یک روی سکه است چون در بسیاری از موارد نسل جوان در مناطق کُرد نشین با دیدن این سریال آشنایی دقیقتری با فرهنگ قومشان به دست خواهند آورد.
از طرفی، وقتی رسانهای ملی همچون صداوسیما سراغ اقوام مختلف میرود و زیباییها و رنجهای آنها را نمایش میدهد و به نوعی تریبونی برای بازنمایی و بازتاب مشکلات آنها ایجاد کرده تا به این وسیله سیاستگذاران و تصمیمگیرندگان ارشد کشورمان برای رفع آنها برنامهریزی کنند و به نوعی ریشه سوء استفاده گروهی خاص برای ایجاد تفرقه خشکانده شود.
به این منظور دستاندکاران تهیه این اثر قابل توجه تلاش کردهاند در تمامی قسمتها از همان تیتراژ ابتدایی سریال، شامل یک موسیقی محلی کوردی شاد همراه با تصاویری کلاژ شده از مناظر طبیعی، محل زندگی و خانههای مردم و زندگی روزمره آنها است. تیتراژی که خود شاید مستندی کوتاه از کلیت فرهنگی مردمان کورد باشد.
از آنجایی که مخاطب سریال همه ایرانیان هستند، برای درک بیزحمت دیالوگها نه از زبان، بلکه از لهجه کوردی استفاده شده است. یعنی در این سریال، افراد بومی کورد با زبان فارسی صحبت میکنند اما با لهجه کوردی و گاهی هم به ندرت از کلمات یا اصطالحات کوردی استفاده میشود تا کمی بیشتر به فضای واقع نزدیکتر شود.
محیط زیست و مکان زندگی اهالی، محلی است طبیعی با همه ضعفهایی که یک روستا دارد، مثل جاده و برخی امکانات رفاهی عمومی. در این فضاست که پوشش محلی و لباسهای تیره و اغلب رنگارنگ اهالی معنای واقعی و حسّ درست خود را ایجاد کرده و منتقل میکند.
همه این خصوصیات در سریال «نونخ» دست به دست هم داده تا فضایی بیریا و صمیمانه شکل بگیرد؛ اثری بیادعا و محترم که روایت مردمانش را بیپرده و بیتحریف برای مخاطبش روایت میکند. این تأثیر صمیمانه به نحوی است که نهایتاً منجر به آن میشود تا مخاطب سریال نه بیننده که به فردی از افراد حاضر در آن مکان تبدیل میشود و ناخودآگاه خود را جزئی از آن میبیند.
در مجموع 4 فصل، «نونخ» توانسته هم از طریق کمدی لحظات شاد و به یادماندنی خلق کند و هم از سوی دیگر، به تفاسیری که گذشت فضای زندگی کوردها و فرهنگ کوردی را تا حد قابل قبولی به نمایش بگذارد و به نحوی معرف آن باشد.