در این مقاله به چگونگی تاثیر ChatGPT بر گسترش گفتمان فکری و نحوه تقویت تحقیقات و پژوهشها میپردازیم، ربات گفتگوگر و نویسندهای که میتواند مناسبات تعاملی میان انسان و ماشین و حتی انسان با انسان را دستخوش تغییر کند.
زمان آن فرا رسیده است که گفتگوی انسان و هوش مصنوعی را جدی بگیریم و مورد بازبینی قرار دهیم. با انتشار رباتهای گفتگوگر یا اصطلاحا چتباتهای پیچیده مانند آنچه شرکت توسعه هوش مصنوعی OpenAI با ربات ChatGPT رقم زده است، گفتگوی موثر میان انسان و هوش مصنوعی برای همه قابل دسترس شده و حتی برای معلمان و اساتید منجر به برخی نگرانیهای علمی شده است، چرا که دانش آموزان و دانشجویان از آن برای مقاله نویسی استفاده میکنند و به همین دلیل در بسیاری از مراکز آموزشی ممنوع شده است.
البته در این بین سازمانها و کشورهایی نیز وجود دارند که نیمه پر لیوان را دیدهاند و با آغوش باز از آن استقبال کردهاند. مثلا همین امارات قرار است به زودی از رباتهای هوش مصنوعی به عنوان یک دستیار برای معلمان خود بهره ببرد.
ChatGPT چیست؟
ربات ChatGPT یک هوش مصنوعی مخصوص گفتگو است که بر روی خانواده مدلهای زبان بزرگ ساخته شده و با تکنیکهای یادگیری نظارت شده و تقویتی به خوبی تنظیم شده است.
این ربات در دسامبر ۲۰۲۲ با نظرات مثبتی مواجه شد و به عنوان مثال نیویورک تایمز آن را «بهترین ربات چت هوش مصنوعی که تا به حال برای عموم معرفی شده» نامید و گاردین نیز گفت که این ربات میتواند متنی با جزئیات چشمگیر و مانند انسان تولید کند.
ChatGPT آخرین مورد از یک مجموعه هوش مصنوعی است که شرکت سازنده از آن به عنوان GPTs یاد میکند و مخفف عبارت «مبدل از پیش آموزش دیده مولد»(Generative Pre-Trained Transformer) است.
یکی از ویژگیهای کلیدی ChatGPT توانایی آن در ایجاد پاسخهای متنی انسانمانند به درخواستها است. این باعث میشود که برای طیف گستردهای از برنامهها مانند ایجاد رباتهای گفتگو برای ارائه خدمات به مشتری، ایجاد پاسخ به سؤالات در انجمنهای آنلاین یا حتی ایجاد محتوای شخصیسازیشده برای پستهای رسانههای اجتماعی مفید باشد.
این ربات میتواند برای کارهای پردازش زبان طبیعی مانند تولید متن و ترجمه زبان استفاده شود و با مدل GPT-۳.۵ آموزش دیده است که یکی از بزرگترین و پیشرفتهترین مدلهای زبان موجود در حال حاضر است.
اما شاید پرسشهایی از این قبیل پیش بیاید که ما چگونه باید بفهمیم آنچه را که میخوانیم توسط یک هوش مصنوعی نوشته شده است یا یک انسان و این که چرا این پرسش مهم است؟ یا وقتی در مورد یک تالیف یا مقاله نظر ثبت میکنیم در حال پاسخ به چه کسی هستیم؟
با نگاهی به تاریخچه فلسفی گفتگو میتوانیم این سؤال را از نو طرح کنیم و بپرسیم چگونه میتوانیم از این رباتهای گفتگوگر جدید در حوزه یادگیری استفاده کنیم؟
هوش مصنوعی توانمندتر
ارتباط هوش مصنوعی با گفتگو و دیالوگ برقرار کردن سابقه دارد. در سال ۱۹۵۰، آلن تورینگ(Alan Turing) ریاضیدان انگلیسی یک «بازی تقلید» را پیشنهاد داد که در آن یک قاضی با یک هوش مصنوعی که تظاهر به انسان بودن میکرد، وارد گفتوگوی تایپشده میشد تا آزمایش کند که آیا هوش مصنوعی باهوش است یا خیر.
اکنون چتباتهای هوش مصنوعی امروزی در مورد چنین گفتوگویی چه میگویند؟ Lex.page یک ابزار نگارش با هوش مصنوعی است که میتواند متن تولید کند یا به سؤالات پاسخ دهد. در ادامه، آنچه که هوش مصنوعی Lex.page زمانی که از آن در مورد هوش مصنوعی و گفتگو پرسیده شده گفته است، میآید:
«هوش مصنوعی به طرق مختلفی با گفتگو مرتبط است. از آنها میتوان برای ایجاد مکالمات و تعاملات طبیعی و انسانمانند با کاربران استفاده کرد و همچنین رایانهها و سایر دستگاهها را قادر میسازد ورودیهای کاربر را درک کنند و به طور مناسب به آنها پاسخ دهند. همچنین میتواند برای تجزیه و تحلیل و تفسیر دادههای مکالمه، کمک به بهبود خدمات مشتری، کشف تقلب و موارد دیگر استفاده شود.»
جذابیت آزمون تورینگ این بود که از تعریف رسمیِ هوش اجتناب میکرد و از یکی از اساسیترین تعاملات، یعنی گفتگو استفاده میکرد. هوش مصنوعی Lex.page در این باره توضیح داد:
«در این به اصطلاح "آزمایش تورینگ"، انسان با دو موجود که تنها یکی از آنها یک ماشین است، صحبت میکند، بدون اینکه بداند کدام یک ماشین است و اگر انسان نتواند تفاوت بین ماشین و یک موجود دیگر را تشخیص دهد، پس هوش مصنوعی، آزمون تورینگ را با موفقیت پشت سر گذاشته است.
برای چندین دهه گفتگوی انسان و کامپیوتر به شکل یک خط فرمان بود که در آن میتوانستید بر روی یک سیستم عامل نظارت کنید. آنچه اکنون تغییر کرده است، توسعه مدلهای زبان بزرگ(LLM) است که بر روی میلیاردها صفحه که عمدتاً از فضای وب گرفته شدهاند، آموزش داده میشوند.
این مدلها بسیار باسوادتر هستند و میتوانند مکالمه داشته باشند یا حتی مقالات کوتاهی در مورد موضوعات مختلف تولید کنند.
آزمون تورینگ روشی عالی برای بررسی این بود که آیا یک ماشین مبتنی بر هوش مصنوعی میتواند انسانها را با جعل هویت آنها فریب دهد یا خیر.
در سال ۲۰۱۸ ساندار پیچای(Sundar Pichai) مدیر عامل گوگل، دستیار صوتی Duplex را رونمایی کرد که میتوانست بدون اینکه شناسایی شود که یک هوش مصنوعی است، وقت آرایشگاه رزرو کند.
بنابراین تعجب آور نیست که گفتوگو با مدل زبان برای برنامههای گفتگو(LaMDA) بود که بلیک لموین(Blake Lemoine) مهندس گوگل را متقاعد کرد که هوش مصنوعی ممکن است با احساس و دارای قابلیت درک باشد و در نتیجه ارزش بررسی اخلاقیات را در مورد خود داشته باشد.
لموین میگوید: اگر من نمیدانستم دقیقاً چیست، فکر میکردم با یک کودک ۷ یا ۸ ساله مواجه هستم که از قرار معلوم فیزیک میداند.
هنگامی که بلیک لموین ادعا کرد که هوش مصنوعی گوگل احساسات دارد و میتواند خطرآفرین باشد، مقامات گوگل ادعاهای او را رد کردند و هنگامی که لموین نگرانیهای خود را در بین عموم مردم فاش کرد، به مرخصی استحقاقی فرستاده شد!
گفتگو در فلسفه
سنت دیرینهای در فلسفهی اندیشیدن به موضوعات دشوار همراه با گفتگو وجود دارد. دیالوگ یک پارادایم برای آموزش، تحقیق و ژانری از نوشتار است که میتواند بیانگر گفتگوی روشنگرانه باشد.
در گفتگوهای افلاطون و گزنفون، سقراط به اجرای فلسفه و حکمت از طریق گفتگو شناخته شده است. پرسش و تأمل در مورد سؤالات به افلاطون و گزنفون این امکان را داد که هم کاربردهای گفتگو را توضیح دهند و هم مدلهایی را ارائه دهند که ما هنوز ۲۰۰۰ سال بعد از آن، از آن میآموزیم.
در کتاب «تعریف دیالوگ»(Defining Dialogue) نوشته جفری ام راکول(Geoffrey M Rockwell)، استاد فلسفه و علوم انسانی دیجیتال از دانشگاه آلبرتا آمده است که چگونه دیالوگ ژانری از نوشتار است که با تغییر فرهنگ تحقیق، محبوبیت آن کاهش مییابد. همچنین نوعی تعامل است که اخیراً توسط برخی محققان تئوریزه شده است.
در زمان افلاطون و گزنفون، دیالوگ و گفتگو شکل ترجیحی نوشتار فلسفی بود. افلاطون سقراط را به عنوان استاد سخنرانی میداند.
یک سخنرانی مانند مقاله نوشتاری نمیتواند با شنونده یا خواننده سازگار شود. از سوی دیگر، دیالوگ، شنوندگان را به گونهای درگیر میکند که چتباتهای هوش مصنوعی نیز میتوانند با آن سازگار شوند.
همانطور که هوش مصنوعی Lex.page توضیح میدهد: از نظر گزنفون، سقراط یک مجموعه سؤال میپرسید تا ایدههای طرف مقابلش را دریابد و اغلب مکالمه را طوری برمیگرداند تا دیدگاهی مخالف را بیان کند و موضوع مورد بحث را کاملتر بررسی کند. وی همچنین معتقد به تعامل دیالکتیک بود که به تمرین جستجوی حقیقت از طریق تبادل نظر گفته میشود.
تفکر در گفتگو با ماشینها
اکنون با ظهور رباتهای گفتگوگر، عصر گفتگو دوباره فرا رسیده است. پژوهشگران میگویند میتوانیم از در دسترس بودن این ماشینهای گفتگوگر نفع ببریم.
به عنوان مثال میتوان با یک استاد اخلاق که با استفاده از هوش مصنوعی Character.AI ایجاد شده است، در ارتباط بود. Character.AI سرویسی است که در آن یک شخصیت خیالی ایجاد میکنید که شما و دیگران میتوانید با آن گفتگو کنید.
کاربران میتوانند از این استاد یا شخصیتهای دیگر سوال کنند و با آن گفتگو کنند. کاری که با هیچ کتاب درسی قدیمی نمیتوان انجام داد. با این حال، مردم نباید به هر چیزی که استاد میگوید اعتماد کنند.
همانطور که سایت Character.AI اشاره میکند، هر چیزی که شخصیتها میگویند، لزوما صحیح نیست.
جفری راکول میگوید: من در تدریس خود از دانشجویان میخواهم که از رباتهای گفتگوگر مختلف برای دیالوگ برقرار کردن استفاده کنند. این کار، سؤالاتی را در مورد آنچه که یک گفتگو قرار است انجام دهد و اینکه چگونه میتوان از آن برای انتقال ایدهها استفاده کرد، ایجاد میکند. این کار، پرسشها را در مورد نحوه نگارش یک دیالوگ مؤثر و نحوه ارزیابی آن ایجاد میکند. دانشجویان اکنون دلیلی برای بازخوانی دیالوگهای باستانی دارند تا ببینند چگونه به طور چشمگیری کار میکنند.
وی میافزاید: اگر نگران سرقت ادبی هستیم، چرا دانش آموزان و دانشجویان را آموزش نمیدهیم که با دستیاران هوش مصنوعی کار کنند و یاد بگیرند که از طریق گفتگو فکر کنند؟ میتوانیم به آنها یاد بدهیم که از چتباتها برای دریافت ایدهها، ایجاد رویکردهای جایگزین برای یک موضوع، برای تحقیق درباره سؤالات و ویرایش آنچه که در یک کل منسجم قرار میگیرند، استفاده کنند.
وی ادامه داد: در عین حال ما همچنین باید به دانشآموزان و دانشجویان خود بیاموزیم که مراقب باشند و در مورد تعامل با هوش مصنوعی و ارزیابی اعتبار گفتههایش دقت داشته باشند.
چیزی که در نهایت مشخص است این است که با تفکر از طریق گفتگو، همهی ما میتوانیم تاریخ غنی و پتانسیل این شکل از تعامل را دوباره کشف کنیم.
کاربردهای رباتهای گفتگوگر
در میان تمام چیزهایی که در بالا گفته شد، رباتهای هوش مصنوعی که گفتگوگر و نویسنده هستند میتوانند کاربردهای بسیاری در کنار پاسخ به سوالات ما برای انسان داشته باشند.
آنها پتانسیلی دارند که غولی به هیبت گوگل را به وحشت انداختهاند تا مبادا موتور جستجوری قدرتمند آن را کنار بزند. قطعا به همین دلیل است که گوگل عجولانه اقدام به عرضه ربات گفتگوگر خود به نام Bard کرد که حتی در ویدیوی تبلیغاتی معرفی خود نیز اشتباه کرد و عرضه زودهنگام آن موجبات نارضایتی کارکنان این شرکت را فراهم کرد.
کارشناسان میگویند این فناوری به زودی جای موتورهای جستجو را خواهد گرفت. شاید به همین خاطر است که شرکت مایکروسافت که حامی مالی توسعه ChatGPT نیز است، در پی ادغام آن با موتور جستجوی خود موسوم به Bing است.
اما پتانسیل و آیندهی این فناوری بسیار فراتر از ارائه نتایج جستجو و برقراری دیالوگ با انسان و نوشتن مقاله است. به عنوان مثال گرگ براکمن(Greg Brockman) رئیس و یکی از بنیانگذاران شرکت OpenAI میگوید ChatGPT در آینده نزدیک میتواند به بهبود تجربه «سرگرمی تعاملی» کمک کند.
وی در جریان یک میزگرد گفت: تصور کنید اگر بتوانید از هوش مصنوعی خود بخواهید پایان جدیدی برای سریال مورد علاقهتان بسازد یا داستان به شیوه دیگری پیش برود و شاید حتی بتوانید خود را به عنوان شخصیت اصلی یا نقش دیگری در آنجا قرار دهید. سرگرمی در آیندهی نزدیک به این شکل خواهد بود. مثلا شاید مردم هنوز از آخرین فصل سریال بازی تاج و تخت و پایانبندی آن ناراحت باشند.
براکمن همچنین اظهار داشت که ChatGPT ممکن است به کارِ دشوارِ مرتبط با نویسندگی و کدنویسی کمک کند و در عین حال پتانسیل ارائه یک تجربه سرگرمی تعاملی را نیز داشته باشد.
تاکنون نیز از این ربات برای مشاوره دادن به یک قاضی اکوادوری برای صدور حکم قضایی استفاده شده است که البته از آنجایی که هوش مصنوعی بدون خطا نیست، باید در مورد استفاده از آن در موارد حساس احتیاط کرد.
البته مانند هر فناوری نوین دیگری، چتباتهای هوش مصنوعی نیز در ابتدای راه با ممنوعیتها و محدودیتهایی مواجه شدهاند. به عنوان مثال استفاده از ChatGPT در سیستم آموزشی بسیاری از کشورها از ترس تقلب ممنوع شده است. اما این سکه روی دیگری نیز دارد و برخی کشورها نه تنها آن را ممنوع و محدود نکردهاند، بلکه با آغوش باز به استقبال آن رفتهاند. مثلا کشور امارات اعلام کرده است که به زودی در سیستم آموزشی خود از ChatGPT به عنوان یک دستیار هوش مصنوعی برای آموزگاران بهره خواهد برد.
اکنون زمانی است که به نظر میرسد یک فناوری انقلابی ظهور کرده و باید منتظر ماند و دید که چه تغییراتی را در زندگی بشر رقم میزند. چه بسا با توسعه این رباتها زندگی ما تا سالهای نه چندان دور به کلی متحول شود.