کشف یک کم‌سوادیِ دیگر؛ درباره‌ی یک توئیت

کشف یک کم‌سوادیِ دیگر؛ درباره‌ی یک توئیت

#یادداشت_اختصاصی از #تجریش_آنلاین

حسین یاغچی

 

استادی داشتیم که می‌گفت مشکل این مملکت، بی‌سوادی نیست؛ کم‌سوادی‌ست. چون بی‌سوادها که ادعایی ندارند و نمی‌توانند نسخه‌ای تجویز کنند. اما امان از کم‌سوادها که دوتا مدرک پیزوری گرفته‌اند و علی‌آبادشان را شهر پنداشته‌اند و حالا دارند در مورد اجتماع و اقتصاد و سیاست نسخه‌های خاص خودشان را تجویز می‌کنند.


این توییت، نماد چنین توصیفی‌ست که گفته آمد. در ایران تا می‌خواهی بگویی این قیمت‌گذاری انرژی در کشور تیشه به ریشه‌ی مملکت می‌زند و اتفاقا به ضرر طبقات پایین اقتصادی و به سود مطلق طبقات برخوردار است، همین‌ها پیدای‌شان می‌شود و می‌گویند دستمزد مگر چقدر است که بنزین فلان‌قدر باشد و... چندتا فحش جانور دهان‌گشاد هم قاطی حرف‌شان می‌کنند تا کسی جرات نکند نقدشان کند.


در وهله‌ی اول، با خواندن چنین توییتی از فردی که گویا رسانه‌ای‌ست، یاد این جمله‌ی «فردریش نیچه» می‌افتم که کفت، «اینکه هر کس خواندن تواند آموخت، سرانجام نه‌تنها نوشتن که اندیشیدن را تباه خواهد کرد». نمی‌دانم به درگاه خداوند متعال چه گناهی کرده‌ایم که این‌ها رسانه‌ای‌های‌مان شده‌اند. الهی توبه!


اما بگذارید پاسخ این کم‌سوادی آشکار را بدهیم. اولین مشکل این آقا این است که دارد با زبان بی‌زبانی می‌گوید من هیچ‌چیز از اقتصاد بلد نیستم و حالا که بلد نیستم، پس بگذارید سرمایه‌های بین‌نسلی مملکت را همراه محیط‌زیستش و سلامتی شهروندانش بر باد دهیم، چون چاره‌ای نیست؛ دستمزدها در ایران قابل مقایسه با کشورهای دیگر نیست و بنزین و کالاهای سوبسیدی باید انجماد قیمتی پیدا کنند.


اگر این آقا یک‌جو اقتصاد بلد بود، با یک محاسبه‌ی ساده می‌فهمید که اگر دولت، پول سوبسید بنزین را مستقیم به خود شهروندان می‌داد و قیمت بنزین را به نرخ تعادلی با کشورهای همسایه می‌رساند، در واقع با یک تیر، چند نشان را زده بود.

اول از همه و شاید مهم‌تر از همه این‌که درآمد سرانه‌ی هر ایرانی را به‌شدت افزایش داده بود و دیگر کسی پیدایش نمی‌شد که دنبال مقایسه‌ی قیمت بنزین با قیمت دستمزد در ممالک دیگر برود و باعث شود ما بخواهیم از دیدن این حجم از کم‌سوادی، سرمان را به دیوار بکوبیم. کافی‌ست همین کاری را که الان دولت انجام می‌دهد، در مقیاس وسیع‌تر اجرا کند و آحاد شهروندان را یکسان در نظر بگیرد و اتفاقا برای انجامش عُرضه‌ی چندانی نیاز نیست و به‌مراتب از مدیریت‌کردن وضعیت امروز آسان‌تر است.


اما این کار، نتایج دوم و سوم و چهارمی هم دارد. از جمله این‌که خیابان‌ها را از حالت پارکینگ خارج می‌کنیم و این‌قدر با این خودروهای تک‌سرنشین، زمان و اعصاب شهروندان را به‌باد فنا نمی‌دهیم. بعد هم این‌که تولید سرطان در کشور را به‌وسیله‌ی کاهش خودروهای تک‌سرنشین در خیابان‌ها نزولی می‌کنیم و بعد، جلوی صادرات رفاه به کشورهای همسایه را هم می‌گیریم. 


این آقا که چنین توییتی را نوشته احتمالا نمی‌تواند بفهمد که به هر میزان اختلاف قیمت بنزین داخلی با بنزین کشورهای همسایه بیش‌تر شود، قاچاق باصرفه‌تر خواهد بود. قاچاق بنزین هم یعنی پولی که می‌شد صرف رفاه آحاد ایرانیان شود، به ترکیه‌ای‌ها و عراقی‌ها و پاکستانی‌ها می‌رسد و این وسط نرخ دلار ماست که می‌شود پنجاه‌وچهار- پنج هزار تومان. 
خدایا باز هم توبه بابت شیوع این حجم از کم‌سوادی...

@tajrishonline

ما را دنبال کنید